متن جمعه
زیبا متن: مرجع متن های زیبا و جملات جمعه
یه عمر گولمون زدن که جمعه ها دلگیره
امروز صبح که تو بغلش بیدار شدم
گفتم؛ چه طلوع نابی
با خنده گفت؛ صبحِ جمعه ات بخیر خورشید کوچولو
فهمیدم، میتونه جمعه باشه و دل انگیز
براتون یه بغل آرزو می کنم که طلوع و غروب خورشید یکی از زیباترین هاش...
جمعه ها در دل من پژواک خالی از صدای گذشته اند. روزهایی که به تلافی هر ساعتشان، تنها سایه ای از غم به یادگار مانده. زمان بی رحم تر از همیشه می گذرد، بی آنکه هیچ چیز جز دلتنگی در دل بماند. سکوت، باری سنگین بر دوش خاطرات است، که...
هوای جمعه هق هق بغض شکننده ایست خیره در نگاهی دور
که واژه ها را از حنجرهء خیال
به نگارش ِ عمیق دلتنگی میکشاند
و بر دفتر سپید اندوه
شعر حزین جدایی می سراید
جای خالی تو ...
شعر نمیشود که سطر های انتظار سیاه را دونه به دونه پر...
داشتم فکر میکردم چرا میگن جمعه دلگیره، غروب غمگینه یا پاییز مایوسه
و اگه این همه غم به همراه داره چرا موضوع یه عالم شعره؟
چرا مثل یه آهن ربا جذبت میکنه که بیشتر بهش فکر کنی و بیشتر غمگین شی !
شاید چون میدونیم داری به انتهای مسیر نزدیک...
...
جمعه ها چه شلوغ است خیالم
پرازتمنا و آرزو
وجانی که ازنبودت
مکرر به لبم میرسد
و در نمیرود. ..
لعیا قیاثی
🕊
رسیده جمعه ی دیگر
خدا کند که نماند
دلم
بدون تو تنها
در انتظار و به رویا
طلوع صبح سپیده
بیا
که بی تو نشستم
گرفته حال و پریشان
شکسته دل
به همه جا
دلم
هوای تو دارد
بیا
که جمعه غروبش
طلوع فصل شکفتن
شود
برای دلم که
خزان...
دوباره وقت دلتنگی دوباره عصر آدینه
دوباره حرفهایی که شده آهی دراین سینه
اعظم کلیابی بانوی کاشانی
عصر جمعه
یعنی دَم نوشی از دلتنگی
در فنجانی به رنگ امید
امیدی از جنس شروع...
عصرهای جمعه بیا
بیشتر داشته باشیم
هوایت را ، هوایم را
مهرت را با عشقم درآمیز
و مرا مهمان قهوه ای کن
که با عشق دم کشیده است
بخند در چشمانم
فدای ناز نگاهت...
جمعه ها دلگیرترین هوا سهم من می شود
هوایی میشم در هوایی که نبودنت قلبم را به بی هوا شدن محکوم می کند
این روزها جمعه ها باهم همدست شده اند که تار تار ببافند بختِ سیاه مرا در هفته هایی که با دلتنگیه جمعه هر کدام هفتاد سال بردوش...
یقه ی ،جمعه را
این عصر می گیرم
آه!!!!!
چه بازیگوش است
بوی پیراهن چارخانه ات را
یادم می آورد
رویاسامانی
۱۴۰۲/۲/۸
باز جمعه ای دیگر
و من همراه با غروبی سرد
به امید آمدنت
با غم نبودنت نفس می کشم
و زیر بارش بارانی از درد
خیس می شوم
بیا با دست های پر از مهرت
ابرهای دلتنگی را کنار بزن
و آسمان خاموش قلبم را
با شکوه لبخندت
ستاره باران...
جهان در حسرت آیینه مانده است
گرفتار غمی دیرینه مانده است
شب سردیست بی تو بودن ما
بگو تا صبح چند آدینه مانده است:)
دوست داشتنت تعطیل نمی شود
حتی اگر غبار غم
هر روز تمام وجودم را تهدید کند
حتی عصرهای جمعه
که تمام بی تو بودن را
به یاد چشم هایم می آورد
دوست داشتنت تعطیل نمی شود
حتی اگر هر جمعه
ابر عاشقانه های من
برای تو ببارند
مجید رفیع زاد
یه روزی، یه جایی مثل بچگیام دو تا شیر کاکائو میگیرمو میرم پیشه جمعه،
ازش میخوام هر چی غم و غصه و دلتنگی تو دلشِ بریزه بیرون..
آخه هر جمعه که میشه ، با سنگینی بغض و نگاهش منو یاده تو میندازه،به نظرم یکی باید به دادش برسه