متن جمعه
زیبا متن: مرجع متن های زیبا و جملات جمعه
...
جمعه ها چه شلوغ است خیالم
پرازتمنا و آرزو
وجانی که ازنبودت
مکرر به لبم میرسد
و در نمیرود. ..
لعیا قیاثی
🕊
رسیده جمعه ی دیگر
خدا کند که نماند
دلم
بدون تو تنها
در انتظار و به رویا
طلوع صبح سپیده
بیا
که بی تو نشستم
گرفته حال و پریشان
شکسته دل
به همه جا
دلم
هوای تو دارد
بیا
که جمعه غروبش
طلوع فصل شکفتن
شود
برای دلم که
خزان...
دوباره وقت دلتنگی دوباره عصر آدینه
دوباره حرفهایی که شده آهی دراین سینه
اعظم کلیابی بانوی کاشانی
عصر جمعه
یعنی دَم نوشی از دلتنگی
در فنجانی به رنگ امید
امیدی از جنس شروع...
عصرهای جمعه بیا
بیشتر داشته باشیم
هوایت را ، هوایم را
مهرت را با عشقم درآمیز
و مرا مهمان قهوه ای کن
که با عشق دم کشیده است
بخند در چشمانم
فدای ناز نگاهت...
جمعه ها دلگیرترین هوا سهم من می شود
هوایی میشم در هوایی که نبودنت قلبم را به بی هوا شدن محکوم می کند
این روزها جمعه ها باهم همدست شده اند که تار تار ببافند بختِ سیاه مرا در هفته هایی که با دلتنگیه جمعه هر کدام هفتاد سال بردوش...
یقه ی ،جمعه را
این عصر می گیرم
آه!!!!!
چه بازیگوش است
بوی پیراهن چارخانه ات را
یادم می آورد
رویاسامانی
۱۴۰۲/۲/۸
باز جمعه ای دیگر
و من همراه با غروبی سرد
به امید آمدنت
با غم نبودنت نفس می کشم
و زیر بارش بارانی از درد
خیس می شوم
بیا با دست های پر از مهرت
ابرهای دلتنگی را کنار بزن
و آسمان خاموش قلبم را
با شکوه لبخندت
ستاره باران...
جهان در حسرت آیینه مانده است
گرفتار غمی دیرینه مانده است
شب سردیست بی تو بودن ما
بگو تا صبح چند آدینه مانده است:)
دوست داشتنت تعطیل نمی شود
حتی اگر غبار غم
هر روز تمام وجودم را تهدید کند
حتی عصرهای جمعه
که تمام بی تو بودن را
به یاد چشم هایم می آورد
دوست داشتنت تعطیل نمی شود
حتی اگر هر جمعه
ابر عاشقانه های من
برای تو ببارند
مجید رفیع زاد
یه روزی، یه جایی مثل بچگیام دو تا شیر کاکائو میگیرمو میرم پیشه جمعه،
ازش میخوام هر چی غم و غصه و دلتنگی تو دلشِ بریزه بیرون..
آخه هر جمعه که میشه ، با سنگینی بغض و نگاهش منو یاده تو میندازه،به نظرم یکی باید به دادش برسه
جمعه ها
مشتاق یک نفسم از تو
لمس حضورت
و کافه ای برای سخن گفتن دست هایمان
حواسم پرت موسیقی صدایت شود
و پرت نگاهی سرشار از نور عشق
بیا که در کنارت
همین حواس پرتی هاست
که تمام دلتنگی غروب جمعه را
ریشه کن می کند
مجید رفیع زاد
با صدای ساعت روز جمعه از خواب بلند شدم .
خیلی هم فرقی نمی کرد. از وقتی از خونه برم بیرون نمی رم، هرروزش برام جمعه ست!
ولی امروز عجیب تره.
دلتنگی برای تمام آدم ها تو روز جمعه روی دلم سنگینی می کنه.
عذاب وجدان کار های عقب افتاده...
بنشین برایت چای بریزم
چای با عطر عشق،
چای با بوسه های گل اقاقی ،
چای با طعم دلتنگی سالها دوری،
چای عصرانه ی روزهای جمعه ،
جمعه ای که قرار است
سالها غروبش را با من بمانی
رعنا ابراهیمی فرد
درد
نبودن توست
جمعه که معلوم است
بی ساز می رقصد...!
مثل تمام جمعه ها
نبودنت از هر وقت دیگری بیشتر به چشم می آید.
هیچ وقت نبودی و شاید هیچ وقت هم نباشی اما تصویری که از تو در ذهن من وجود دارد یک دلتنگی بی دلیلِ وصف نشدنی را پدید می آورد.
دلتنگی برای چیزی که تجربه نکرده ام...