متن دلتنگی
زیبا متن: مرجع متن های زیبا و جملات دلتنگی
بیا بمان نرو.
ڪه مرا میل زندگـے نیست بـے تو.
؏ـشــق...
شیرین ترین בاغیست ڪـہ پایان نـבارב.
چشمانت دنیای من است
و من مبتلا به دنیاییم که انگشتانم محرومند
از لمست، بوسیدنت و بوییدنت.
خوشحالم از داشتنت
من کمی بیشتر می خواهمت
بیشتر از نجواهای شبانه
بیشتر از احوالپرسی های ساده
تو بگو چه کرده ای با دلم...
بیهوده می پنداشتیم زندگی....
تو در تلاطم باران وما در طوفانی از تشویش تو را رَج میزدیم ،
فصل ها را چگونه انگاشتی و لحظه ها را چگونه به خوردمان دادی...،
وَهم و گمان ما ، از نقاشی به تصویر کشیده رنگارنگ تو، در بوم نقاشی چیزی فراتر از انتظار...
تورا گم نکرده ام
وهنوز فراموشی سراغم نیامده ست
اما لرزش لبها و تپش قلبم
مجال گفتن « می خواهمت »را ازمن گرفته ست
و شگفت آنکه در هر رگم « جان منی تو» جریان دارد.
گاهی
تمامش همینه
گاهی بی پرده
گاهی بی ریا
گاهی میشه و تو میشی همراه من توی هر راهی
گاهی تو تمام زندگیمیو، من میشم همراه همیشگت
گاهی تو میری توی دور دستا میشه ب اندازه ستاره ی آسمونا
گاهی دلم میگیره از تنهایی، گاهی میشی تو منجی من در...
ناجیِ این دل دیوانه ی ویرانه،
فقط چشمان توست.
شوق دیدار تو،
تکراری ترین دلتنگی ایست.
که به آن دچارم.
دمادم صبح بود که ناگهان شب ایستاد
به گمانم همان موقع
تو چشمانت را بسته بودی
و سکوت شب،
میزبان تمام غم دلتنگی هاست.
شب...
به اندازی کافی طولانیست.
دیگر تو با نبودنت طولانی ترش نکن.
سر می رود تا سر دهد
فریاد سر را سر به سر
گر سر نباشد سر به راه
بر سینه سربار است سر
محبوب جانم :
از دل من تا وصال تو راه چندانی نیست؛
صبوری می کنم برای دوای که دردهایش
را تو می فرستی با کس نگفته ام با من چه
کرده ای؛ تا نور دیده ات شوم،
تا عیش باتو میسر شود مرا✨
می رسد روزی که
شانه های نجیبت
تمام خستگی هایم را،
لحظه های سنگینم را،
از پا افتادگی هایم را،
و شبهای بی آغوشم را جبران کند
وطنم قلب توست
و قلب تو کعبه
وطوافش آن ِ من
نه هفت بار
بلکه هفتاد بار
اما لباس احرام ندارم
تو از رازی که بر لب می رساند جان چه میدانی
تو ازاین های وُ هوی خفته درحرمان چه میدانی
پر از فریادم اما... با سکوتی تلخ درگیرم
تو از دوری وُدردوُحسرت وُهجران چه میدانی
مرادرساحلی آرام میبینی وُمحوَم میشوی اما
تو از دلتنگیِ این موجِ سرگردان چه میدانی
فرو...
سهم من این روزها؛ باتو بودنِ های بی توبودن است. 💕
دلم گرفته شبیه زنی که فرزندش/
زمان جنگ فرستاده شد به سربازی
بین من و مجنون تفاوت در جهانگردیست:
مجنون, بیابانگرد بود و من خیابانگرد
قرن اضمحلال احساس و افول عاشقی
دوره ی اسکیزوفرن عاطفی،دوران ماست.
گیــــــراتَر از الکُل/
حتّــــی ترامادول/
با هر روانــگردان/
در هر مِتی مــازول/
چون قُلّه ی قلْیان/
در فتح هر قُل قُل /
از لحظه ی آغاز/
تا رد شدن از پُل/
باسرعت یوفو /
همراه با پاترول/
در هر کجا باشم/
از جاسک تا بابل/
ایلام تا مشهد/
از خارک...
بعد از تو
هیچکس بین من وسایه ات
پادر میانی نکرد
تا عشق رنگ دود گرفت و
خاکسترش را
پاییز فوت کرد....