متن دلتنگی
زیبا متن: مرجع متن های زیبا و جملات دلتنگی
دوباره واژه ها
بهانه گیر شدند بی تو
و سکوتی سنگین
مهمان خنده های شبانه ام
ای کاش می دانستی
گاهی چنان دلتنگت می شوم که
در حوالی کوچه ی غربت ها
رویای تو را می بافند
با چشمانی خیره به راه آمدنت
دستان لرزانم
-بادصبا
از سرمای نبودنت
می پیچند واژه ها
به قامتِ احساسم
و قلم به خود می لرزد
و چشمهای منتظرم
سر بر شانه های خیال
به خواب می روند
پشت پنجره ی دلتنگی
-بادصبا
به امید آمدنت
نفس می کشیم
دور ازتو
ویترین این سال
چهار فصلش دلتنگی ست
صیدنظرلطفے(صابر)
نیامدی و دلتنگی واژه ها
امان شعرهایم را بریده اند
بیا و به داد من نه!
به داد شعرهایت برس...
سرشار بودن همیشه خوب یا همیشه بد نیست !
مهم این عست که از چه چیز سرشار باشی ...
دلتنگی یا خوشحالی ؟!
سلول به سلول وجودم دارد دلتنگی ات را میان انبوه خاطراتمان در گوشه به گوشه ی شهر فریاد می زند...
ساحل هاشمی
دلتنگی، نعمتی است دردناک
عاشقی بی قید و شرطی را میطلبد سرشار از حسرت و آرزو
و محبتی را که وسعتش، فاصله ی میان قلب های وابسته به یکدیگر را در آغوش خود حبس کند
دلتنگی، تعهد و عشق از ته دل را به تصویر میکشد
آدم ها هر آنقدر...
امان از این شبِ تنهایی و غم
امان از لحظه های پر ز ماتم
دلم تنگ است کجایی؟ مهربانم
که پشت دلخوشی هایم شده خم
بادصبا
در این بوران سرد مهری
زمهریر نبودن ات
دلم را می لرزاند
در جانم رخنه می کند
و دستانم،دور از دست هایت
بوی زمستان می گیرند
من بارها شماره ات را میگیرم و کسی در گوشم مدام زمزمه میکند :
دستگاه مشترک مورد نظر خاموش است !
و من برایش از تو ، از دلتنگی ها ، از اشکهای بیصدا و از بی کسی هایم میگویم …
اما او سر حرفش میماند ؛ لعنت به بخت...
اُحِبُّ لَیالِیَ الهَجرِ لا فَرَحا حدیث بِها
عَسَى الدَّهرُ یَأتی بَعدَها بِوِصالِ
شبهاى هجران را دوست دارم ،
نه این که بدانها شادمان باشم
بلکه به آرزوى آنکه روزگار پس از آن [ایّامِ]وصال تو(زهرا) را برساند
دیوان امام علی علیه السلام ص۳۴۶
آسمان چشم هایم
پوشیده از ابر دلتنگی است
بغض میان گلویم نشسته
و غباری غم زده
قلب مسکینم را احاطه می کند
دلتنگ بارانم
در غروب جمعه
وقتی که
لحظه های بی تو بودن
تکرار می شوند
مجید رفیع زاد
با یاد تو
همیشه در زیر باران خاطرات
خیس می شوم
هرگز نمی توانم فراموشت کنم
چونکه دلتنگی
تنها یادگاری است
که از تو دارم
مجید رفیع زاد
می آید با ادعای عاشقی
تمام دار ندار قلب ت را بر می دارد
چند روزی می ماند
و میرود
تو می مانی و دیواره های سرد قلب ت
و یک عمر کلنجار با دل و سادگی هایش