متن عاشقانه
زیبا متن: مرجع متن های زیبا و جملات عاشقانه
در رگهایش ،
من بودم که میدویدم
اسمش را گذاشتهام “ جانِ دل “
یعنی هم جان است و هم دل
کار ما از عشق گذشته
یعنی هنوز برای احساسمان اسمی
پیدا نشده عجالتاً “ مال هم دیگر “
صدایمان کنید . . .
ای عشق!
مرا از یاد مبر
آنگاه که پناهی نمییابی
بر دامن گلدارم سرت را بگذار
تا کمی بیارامی...
ای عشق!
میخواهم زندگی کنم آزاد و وحشی!
بسان خروش غریب دریاها
بر شانههای آرام ساحل...
ای عشق! مرا از یاد مبر
هنگامیکه معنایت را
از وجودت تهی میکنند
و زندگی...
آتشی در سینه دارم، شورِ پنهانی ببین
قصهای از جنسِ دل، با چشمِ بارانی ببین
شبنمِ غم بر رخِ گل، نقشِ حیرانی کشید
رنجِ هستی را در این، دورِ گرانجانی ببین
عقل، بازیچه به دستِ عشق شد، ای بیخبر
سوزِ دل را در تبِ این، دردِ بیدرمانی ببین
مرغِ جان...
«تو» توانِ دل شدی، در جذرِ قلبِ عاشقم
در ریاضیِ دلم، مهرت، مشدّد کردهام
ثبت شد تصویر تو، در قابِ نابِ عاشقی
بهترین سوژه تو هستی و بهین عکّاسِ من
هر بار که مینویسم دوست،
دارمش را جا میگذارم،
شاید که تو بیایی و پیدایش کنی!
نامهای به تو
اگر روزی این نامه به دستت برسد، بدان که هر لحظهی نبودنت برای من دلتنگیای بیپایان بوده است. هیچ روزی در این دنیا نگذشته که تو را فراموش کرده باشم؛ نامت همیشه در قلبم جاری بوده، مثل ذکری که هر نفس با آن زنده میشود.
تو برای...
نامهای از دلِ پر بغض و عشق
محبوب دلم عزیز جانم
هر لحظه نبودنت مثل خنجری آرام در قلبم مینشیند. هیچ روزی نیست که نامت در ذهنم نچرخد و خاطرهی نگاهت در جانم زنده نشود. نگاهت برای من مثل دریچهای به آرامش بود، و آغوشت پناهگاهی که هیچگاه فراموش نمیشود....
چشم آهویی من
هر صبح که چشم میگشایم، نبودنت مثل سایهای آرام اما سنگین بر دلم مینشیند. نامت را که در ذهن میچرخانم، گویی هزار خاطره زنده میشود؛ خاطراتی که هم مرا میسوزاند و هم روشن میکند.
میدانم سکوت میان ما طولانی شده، اما این سکوت برای من تنها خاموشی...
رنگینکمانِ چشمانت نه باران میخواهد
نه آسمانِ صاف.
از نگاهت میجوشد روشناییِ بینامی
که جهان را بیهیچ دلیلی صبح میکند.
من ، تنها
در امتداد آن نور قدمی برمیدارم
و خیال میکنم که شاید یک لحظه
به اندازهی تپشی به تو نزدیک شدهام.
شبها به امید صدای قدمت
تا صبح با سایهها حرف میزنم
تو آرام باش…
جهان اگر بر دوش من هم
سنگ شود،
به لبخند تو میارزد.
💐🌾🍀🌼🌷🍃🌹🍃🌷🌼🍀
🍃🌺🍂
🌾☘
🌷
آشوبِ در روان
طوفانِ بی امان
سیلی زدن به جان
به قلمِ🖋: پورِ مهر👇
#مهردادپورانیان
#سهگانی
🌷
🌾☘
🍃🌺🍂
💐🌾🍀🌼🌷🍃🌹🌿🌼🌷🍀
💐🌾🍀🌼🌷🍃🌹🍃🌷🌼🍀
🍃🌺🍂
🌾☘
🌷
سینهء پرسوز
همچو شبم :روز
گُردهء دل قوز
به قلمِ🖋: پورِ مهر👇
#مهردادپورانیان
#سهگانی
🌷
🌾☘
🍃🌺🍂
💐🌾🍀🌼🌷🍃🌹🌿🌼🌷🍀
#سهگانی
شورش دل، آتش جان، غمزهٔ فتّان، چه بود؟
رازِ این هستی پنهان، نقشِ این ایوان، چه بود؟
سایهٔ بید و لبِ جو، خلوتِ راز آلود
این همه رنگ پریده، نالهٔ پنهان، چه بود؟
دیده بر دوخته بر ماه، خیال انگیز و مست
این من و این شبِ تنها، فکرِ این...
شمعِ جانم زِ غمت رو به زوال است، امشب
دلِ من در قفسِ هجر، چه حال است، امشب؟
آتشِ عشقِ تو سوزاند وجود و جانم
در شبِ نیستیام، مرگ وصال است، امشب
موجِ اندوه به ساحل زندگانی کوبید
این دلِ خسته زِ غم، فکرِ زوال است، امشب
خاکِ عشقت به...
💐🌾🍀🌼🌷🍃🌹🍃🌷🌼🍀
🍃🌺🍂
🌾☘
🌷
نیشی درون زخم
زخمی به رویِ دل
یک رخ میانِ اَخم
به قلمِ🖋: پورِ مهر👇
#مهردادپورانیان
#سهگانی
🌷
🌾☘
🍃🌺🍂
💐🌾🍀🌼🌷🍃🌹🌿🌼🌷🍀
تا نشستیم در غمش، برخاست او
آتشی در دل، نهان انداخت او
سالیان در شوق دیدارش گذشت...
«دیدمش... گفتم: منم... نشناخت او»
تعریف عشق واقعی از نگاه من
رنگ و بوی منطقی ندارد
من میگویم عشق یک جفت چشم است
که فقط همان یک نفر را می بیند
در قالب تمام خوبى هاى عالم
می ترسم
آنقدر دوستت بدارم
که خدا شک کند شروعِ
عشق واقعی از ما بوده یا آدم و حوا…
چه مژِگان بلندی!
وقتی پلک میزنی
پُلی در انتهای قلبم میشکند...
گفتی دوستم داری و من مقیم سرزمین خوشبختی شدم