متن آرمان پرناک
زیبا متن: مرجع متن های زیبا و جملات آرمان پرناک
توپ تر از همیشه
برگشته ام
محکم تر سیلی بزن آقای گذشته!
من اشتباهی نکرده ام!
خوشحالم که شکستم
شیشه ی باورت را...
«آرمان پرناک»
به هر درختی می رسم
مرا بغل می کند
حس می کنم این جنگلِ تنها
صدای خش خش ِ قلبم را می شنود
«آرمان پرناک»
می کَنَد
پُر می کُند
می کَنَد
پُر می کُند
در قلبم انگار کسی
قبر می کَنَد و پُر می کُند
کسی دارد مرگ را زندگی می کند
«آرمان پرناک»
پس از آنکه
آوازِ سیاهِ آینه را
پاک نمودید
سراغِ گلدان بگیرید
و در قلبِ نمدارش
یک جای خالیِ خوب بکارید
«آرمان پرناک»
آسمانش نمی رسید
قدش نمی رسید
دستش نمی رسید
انگشتش نمی رسید
ستاره ی سوخته ای
سر از سطل در آورد ...
«آرمان پرناک»
دست خودم نیست
که پوستِ نگاهم،
به نگاهت چسبیده
نمی توانم
نمی توانم
حتی یک پلک
از تو جدا شوم
«آرمان پرناک»
با زندگی کنار آمده ام
زندگی با من نه
ما زیرِ سقفِ هیچ
به مرگِ هم
چشم دوخته ایم...
«آرمان پرناک»
دست از عروضِ مریضِ دنیایم کشیده ام
هستی ترین نیستیِ من
دوستت دارم
-دوستت دارم هایم- زمین خورده اند
بلند می شنوی؟
«آرمان پرناک»
تو
انگور فشاری می دهی
من
گلوی طنابِ دار
عجیب است
حتی
در خواب هم
با من لج می کند دنیا
«آرمان پرناک»
ابریست قلبم، ایست کن، چتری به چشمم نیست
سنگِ مزارم را فقط گاهی نگاهی کن ...
آرمان پرناک
می گویی
نزدیکم نیا،
صفرهایم به تو هم سرایت می کند
آخر عزیز من
کدام سربازِ برجکی را دیده ای
که از تنهایی بگذرد؟
«آرمان پرناک»
هر چقدر دوست داری
جلویم سنگ بیانداز، دریا !
این رودِ بی دست و پا،
سرِ پایان دارد !!
«آرمان پرناک»
امروز
که به خود می نگری،
نه نامت
نه سن و سالت را می دانی
و تنها بخشِ معلومِ هویت ات،
خونی است که پیوسته
از تنت
بیرون
می ریزد ...
«آرمان پرناک»
بخند
بیشتر بخند
نمی دانی
یک معجزه است
گرمای لبخندت
دل هر آدم برفی را
آب خواهد کرد
«آرمان پرناک»
می پوشد
عوض می کند
می پوشد
عوض می کند
می پوشد
عوض می کند
...
گرگ،
در میان آدم ها
گرگ می شود.
«آرمان پرناک»
پنجه را قوچ ِ نمد تا حس کرد
اسب با شیهه ی طوفان در رفت
در خزرخیزتَرین حالت ِ دشت
کاسه ی صبر ِ دوتاری سر رفت...
«آرمان پرناک»
من به خالت دین عوض کردم تو ای هندوتبار
شک «به فانوسم نکن» تا کورسویم می رود
«آرمان پرناک»