متن بغض
زیبا متن: مرجع متن های زیبا و جملات بغض
بغض هایم
میراث دارِ زخم های کهنه اند.
با خنده هایی که طعم تلخی گرفته
فریادهایی که با سکوت
خفه کرده ام ، در میان حنجره ام
دق می کنند.
واژه هم حال مرا نمی فهمد.
و این شب ها قبل از خواب
برای آوار این حجم از دلتنگی
\وَتَوَاصَوْا...
بغضم می شکند
که هر بار
باران می بارد وُ
منم پشت پنجره
به امید گذشتنت از این سو
به آن سو
(چشم در راهم)
ولی هیچگاه
ولی هیچگاه
تو نیامدی و نیامدی هرگز
منم هر بار که باران می بارد
منم و دلتنگی
به یادت سرمم سیر می شود
پاییز را دوست دارم… ﭘﺎﯾﯿﺰ، ﺯﻣﺴﺘﺎﻧﯽ ﺍﺳﺖ؛ ﮐﻪ ﺗﺐ ﮐﺮﺩﻩ! ﺗﺎﺑﺴﺘﺎﻧﯽ ﺍﺳﺖ؛ ﮐﻪ ﻟﺮﺯ ﮐﺮﺩﻩ! ﺑﻐﻀﯽ ﺍﺳﺖ؛ ﮐﻪ ﺭﺳﻮﺏ ﮐﺮﺩﻩ! ﺣﺮﻓﯽ ﺍﺳﺖ؛ ﮐﻪ ﺳﮑﻮﺕ ﮐﺮﺩﻩ ! ﻣﻦ، ﺳﮑﻮﺕ ﺭﺳﻮﺏ ﮐﺮﺩﻩ ﺩﺭ ﺗﺐ ﻭ ﻟﺮﺯ ﭘﺎﯾﯿﺰ ﺭﺍ ﻣﯿﭙﺮﺳﺘﻢ! ﭘﺎﯾﯿﺰ، ﻋﺮﻭﺱ ﺗﻤﺎﻡ ﻓﺼﻞ ﻫﺎﯼ ﻣﻦ ﺍﺳﺖ . ﯾﺎﺩﻡ ﺑﺎﺷﺪ؛ ﭘﺎﯾﯿﺰ ﮐﻪ ﺭﺳﯿﺪ؛...
خواستم از چشم زیبایت بگویم، بگذریم
از قد و بالای رعنایت بگویم، بگذریم
باد تا آهنگ میزد با نُت موی فرت
شعرِ در خور,وقت اجرایت بگویم، بگذریم
مصرعی در وصف لبخند مونالیزات یا
خلقت عاری از امّایت بگویم، بگذریم
خواستم آرایه های شعری ام زیبا شود
از صدای ردّ پاهایت...
بغض که می کنم
پاییز می شود به یک باره...
اشک هایم شبیه برگ های زرد می ریزند و جهان را سرد می کنند.
درست همان لحظه است که باید لباس گرمت را بپوشی تا از سرمای چشم هایم در امان بمانی...
علیرضا سکاکی