شعر کوتاه
زیبا متن: مرجع متن های زیبا و جملات شعر کوتاه
امشب تنهایم،
شب تابوت بی شمار گریه و زاری و خواهشم است
شب جهنم است،
زخم است،
غم است،
فریاد است.
شعر: بکر علی
برگردان به فارسی: زانا کوردستانی
همچو تولە روباە
افتادە بە پای درخت زالزالک
تنهایم!
شعر:بکر علی
برگردان به فارسی: زانا کوردستانی
شعرهایم
سرزمین کوچک من و
خال زیر گلوی تو اند.
شعر: بکر علی
برگردان به فارسی: زانا کوردستانی
دلم، پرنده ای است!
که شباهنگام به پرواز در خواهد آمد
و به در و پنجره ی خانه ی شما
پر و بال می کوبد...
شعر: بکر علی
برگردان به فارسی: زانا کوردستانی
امشب، من و پنجره ی اتاقم،
دو یار جان جانی هستیم.
او با باد دلنوازی می کند و
من هم با خیال زنی، که آواره ام کرد!
شعر: بکر علی
برگردان به فارسی: زانا کوردستانی
به نزد من،
مرگ آدمی،
به اندازه ی سقوط یک ستاره،
قابل توجه نیست.
شعر: بکر علی
برگردان به فارسی: زانا کوردستانی
آمدن بهار و تابستان و
زمستان عادی ست
مشکل پاییز است،
چو می آید،
تو می روی!.
شعر: ابراهیم اورامانی
ترجمه به فارسی: زانا کوردستانی
چون می گویند: نبات!
تو به خاطر می آیی...
شعر: ابراهیم اورامانی
ترجمه به فارسی: زانا کوردستانی
راه های دور و دراز را
کوتاه می کند.
به تو اندیشیدن...
شعر: ابراهیم اورامانی
ترجمه به فارسی: زانا کوردستانی
مشابه اند،
شراب و
رنگ چشم هایت.
هر دو مرا مست می کنند..
شعر: ابراهیم اورامانی
ترجمه به فارسی: زانا کوردستانی
شبیه نمک است!
که بریزی بر روی زخمت،
تنهایی...
شعر: ابراهیم اورامانی
ترجمه به فارسی: زانا کوردستانی
عشق،
شمعی ست که
با آتش دروغ فروزان می شود و
وقتی نسیم حقیقت
بر آن می وزد،
خاموش می شود.
شعر: بختیار علی
برگردان: زانا کوردستانی
ای امید!
هیچ چیز چنان تو
ما را فریب نداد...
شعر: بختیار علی
برگردان: زانا کوردستانی
گر شکوفه ها
هر غروب تریاک ظلمت بکشند،
بە خود هراس راه مده.
آن چه تمام نشدنی ست،
روشنایی ست...
شعر: بختیار علی
برگردان: زانا کوردستانی
🌒
انسان با سایه اش مى میرد
درخت با ریشه اش
پرنده با آسمانش
تو ولى بر پایى
همچون درخت هستى
سبز و زرد مى شوى
و باز بالایى
امیر برغشی
درجمهوری کلمات
واژه ها فراری اند
جغرافیای نگاهت را ببند
عشق نشانه گرفته انقلاب چشمانت را
نسرین حسینی
دست تبرها را باید بوسید
همین طور
پای چوبه های دار را
که از بطالت نجات دادند
جنگلِ بکرِ پَکَر را !!
«آرمان پرناک»