متن غزل
زیبا متن: مرجع متن های زیبا و جملات غزل
دوباره از تو سرودم نگو که بیزاری
از این نوشتن گل واژه های تکراری
تمام ، حرف دل است اینکه با تو می گویم
به حرمت قلمم دل بده به اقراری
خیال و واژه ی شعری ردیف حال منی
قسم به جان غزل حس وحال اشعاری
اگر چه خواب پریشان...
و سخت قافیه می بازد
دلم... که می داند
تو را که دارم
نگفته ردیف است
غزلهای عاشقی من...
آن که رفته، رفته هرگز او نمی آید سرا
او که رفته با کسی همدم شده چه بی صدا
بی وفایی در زمانه بدخدایی می کند
باوفاها هم شدن در این زمانه بی وفا
درد من از آشنا شد همدم من وای من
زخم کاری را فقط همدم زند هی...
نام غزل: درد بی درمان
آن که رفته، رفته هرگز او نمی آید سرا
او که رفته با کسی همدم شده، شد غصه ما
بی وفایی در زمانه بد خدایی می کند
باوفاها هم شدن در این زمانه بی وفا
درد من از آشنا شد همدم من وای من
زخم...
«در سرم نیست بجز وصل تو سودای دگر»
غیر ازین حیف بُوَد از تو تمنای دگر
عمر بگذشت و دگر مهلت دیدار نماند
فرصتی نیست ، مده وعده ی فردای دگر
ز جفا شانه مزن بر مشکن زلف که دل
جز سر زلف تو مسکن نکند جای دگر
صنما جز...
افتاد سنگِ چشم تو در ذهنِ برکه ام
تا حلقه حلقه ، دایره ها را بلد شدم
رضاحدادیان ۱۴۰۳/۱/۷
بیست و یکم مارس، روزی به نامِ شعر
جشنِ واژگانِ ناب و لحنِ دلنشینِ شاعر
از حماسه تا غزل، از قصیده تا ترانه
هر کلامی، نغمه ی روحِ بلندِ شاعر
با قلمِ جادویی، نقشِ هستی می زند
خلقِ دنیایِ نو، در خیالِ روشنِ شاعر
عشق و امید و ایمان، در...
زمان گذشته ولی من هنوز بیدارم
شبیه ساعت شماطه دار بر دارم
شبیه ابر کبودی که هق هق اش را خورد
پر از گلایه و بغضم سکوت می بارم
برای اینکه بگویم تمام حرفم را
من از نگاه تو یک زل زدن طلبکارم
و باز صبر همان اختیار اجباری
بریده...