متن پنجره
زیبا متن: مرجع متن های زیبا و جملات پنجره
باران
بدجور
پشت پنجره
قدم می زند،
چترت را بردار
برویم
با او قدمی بزنیم.
سعید فلاحی (زانا کوردستانی)
زندگی پنجره ای باز،به دنیایِ وجود
تا که این پنجره باز است،جهانی با ماست
فرصتِ بازیِ این پنجره را دریابیم!
در نبندیم به نور-
در نبندیم به آرامشِ پُر مهرِ نسیم...
رو به این پنجره با شوق سلامی بکنیم
و بگوییم به دوست؛
عشق یعنی بودن
𖣘💔❦︎ چجوری دلتون میاد
دسته که از کوچه تون رد میشه
از پشت پنجره نگاهش کنین؟!
من یا میوفتم دنبالشون یا
اگه اجازه رفتن نداشتم
خودمو میزنم به اون راه!
چون میدونم برم کنار پنجره
یهو دلم پر میکشه تو کوچه...
خودمو پرت میکنم پایین کوچه:)
نویسنده: ریحانه غلامی (banafffsh)
خودم را از همه دریغ میکنم
پیراهن گُل گلیه تابستانیم را میپوشم
پنجره را باز میکنم ، به بوته های خار لبخندی پیشکش میکنم ، که خجالت میکشند و گل میدهند
چراغ هارا خاموش میکنم ، پرده هارا کنار میکشم
خورشید را به خانه دعوت میکنم ...
آفتاب دستو دلباز...
در سکوت خالی شب
در سکوتی که پنجره مات و مبهوت
به بیداری ثانیه ها می اندیشد
کسی منتظر است !
کسی خسته تر از صدا
خسته تر از انتظار
خسته تر از طبیعت است
در این شبی که همه در آرامش اند
خواب از سر شخصی پریده است !...
ناگه بادی آمد ...
پنجره ی دیده ی مرا گشود
با وزشی که بود
زلفانم را همراه خود ربود
آغاز زندگی ام یک لحظه ای بود!
چشمانم را که باز کردم
در آرزو شنا کردم
رعنا ابراهیمی فرد (رعناابرا)
هوا ، بارانی ست
آهنگ باران زیباست
چشمهایم ، پشت پنجره
حسرت زیر باران
خیس خوردن دارد
می روم
آزاد . . .
رها . . .
زیر باران . . .
بلکه غم های خاک خورده ام را بشویم
رعنا ابراهیمی فرد (رعناابرا)
دیوار های اتاق،
خسته از پنجره های کاذب!
*
به ظهور دستی رهایی بخش
نشسته ام،
تا،،،
به تلنگری بگشاید پنجره را
شاید؛
هوایی تازه کند\
--اتاق غمباد کرده ام!
سعید فلاحی(زانا کوردستانی)