متن کوتاه
زیبا متن: مرجع متن های زیبا و جملات کوتاه
یـــارم نمیداند
مـــرا یادش
ویـــران میکند.
دل به دریا زدم وخون غزل پارو شد
چه شود حک بشود مطلع او بر کفنم
دنیای من، دنیای زوره
دنیای کر، دنیای کوره
قلبم، نمکدونِ شکستهس
چشمای من، دریای شوره...
حرام باشد اگر غیر از لبان تو...
به فکر بوسه و مستی ز لبهای دگر باشم...
گیسوی تو معشوقه ی باد است
باد عاشق مو های زیاد است
میان ماندن و رفتن،بهارِ عمرِ من طی شد
نمی خواهم مردد باشم از این بیشتر،کافیست.
توای هیزم شکن!دست ازسرم بردار! باورکن-
-ندارد جسم من تاب و توان، زخم تبر کافیست
قدم در راه بگذار ومپرس ازچند و چون،ای دل!
زمان از دست خواهد رفت، امّا و اگر کافیست
غمِ یک لقمه نان تااطلاع ثانوی تعطیل
من و مِی خوارگی ها،خوردن خون جگر کافیست
تو را دزدانه دیدن لطفِ بی اندازه ای دارد
تماشای تو ای زیباترین! از لای در کافیست
مرا لبخندِ ماه و آفتابی مختصر کافیست
پتوی کهنه ای و نیم خشتی زیرسر کافیست
از جهان مانده جان که مرا ترک کند، حال من به گونه ایست ک محال است کسی درک کند....