چهارشنبه , ۱۲ اردیبهشت ۱۴۰۳
دیالوگ:همه ی ما متفاوتیم ؛ زندگی هرچقدر هم که بد به نظر برسه ، همیشه کاری هست که بشه انجام داد و توش موفق بود !تا زمانی که زندگی هست امید هم هست ...- نظریه همه چیز...
و من خودم را با خستگی تمام از میان این فصل عبور می دهم ، به امیدِ نورِ کم سویی که در دوردست ها می درخشد ....
میان قلب متروکه ام صدای دختری می آید که هنوز ساز امید واری می زند! مینشیند گوشه ایی و با حرفهایش نُت ها را یک به یک معنا میکند!!!می رسد به آخر اما در آغوش خدایش از پس متروکه ترین قلب باز ساز امید واری می زند!! . Sogol....
امید بوده تو دل این خونواده از قدیماهر کجا که باشیم بازم تو دلامون باهمیمطرد آسمونمو یخ زده وجودمونبهار داره میاد اما ما صداشو میشنویمبرشی از ترانه...
همپای صبح بیاو با دست های سبزتفاصله را بردارپنجره ی امید را به رویم باز کنمن آمدنت رابه قلبم نوید داده اممجید رفیع زاد...
که گرچه رنج به جان می رسد امید دواست...
رومن گاری:تنها وسوسه ای که کسی هرگز نتوانسته است بر آن غالب شود: وسوسه ی امید !...
پریشان تر از موهای توفکری است که در نبودنتبه هزار راه می رودتمام کوچه های شهر را قدم می زندو قلبم را دلداری می دهدبه امید یافتننشانی از تومجید رفیع زاد...
شود سبز باغ امیدت صبر داشته باش....
گرچه دستان من و دست تو از هم دور است آخر این شب تاریک سراسر نور است ▫️شاعر: سیامک عشقعلی...
پلنگِ خوش خیالِ شب !،ماهت را برده اندتو در این تاریکی،به کدام قابِ محال،روشندلی ! ؟ آرمان پرناک...
بشکن این آینه را صبح امید نزدیک ست...در ظلمت شب بود که با ماه سخن گفتمگفتم بشکن آینه ظلمیستدر چشم من اشکی و تو قبحیستشب را به خموشی تو سحر کندر صبح سپیدی تو نظر کنشاید که همان صبح امید ستروشنگر آن نور سپید است25/06/1401...
همیشه میشه تو گذشته یه لحظه ی قشنگ پیدا کردو به امید تکرارش به زندگی ادامه داد...
در انتظار آمدنتعقربه های امیدو ثانیه شمار ساعت انتظار راالتماس می کردمتا لحظه ای به خواب بروندافسوس من ماندم و ساعت صفرو تجسم نگاهتمجید رفیع زاد...
نامه ای به یار:)سلام من به تو...ای یار مرا گاهی نگاهی امیدم ده که امیدم تو باشیدل را گفتمش که تو را چه شده است؟گفت:تنگ یار است و در انتظار آمدنش...این دل بی قرار به وقت دیدار قرار گیرد.نمی آیی؟...
گفتی غروب زیباست...غروب را به نظاره نشستیم به امید فرداآن هم طلوعش زیبای زیباست......
اگه ازفرصت استفاده نکنی تبدیل به حسرت میشه...
امید داشته به آن خدایی ک واسه خنداندن یک گل آسمون با اون عظمتش رو به گریه میندازه...♡...
ناخواسته خلق شدی؛ولی میتونی با خواست خودت دنیای قشنگی بسازی...
هیچ وقت امیدت را از دست نده ...شاید آن زمان که امیدت را از دست می دهی،دو ثانیه قبل از خوشبختی باشد ...- انیس لودینگ- کمى قبل از خوشبختى...
یه وقتایی لازمه باخودت خلوت کنی دلت روبه داشتن حال خوب دعوت کنی مگه قراره چندبارزندگی کنی آخه همه چیُ حتی عشق سخت نگیربگیرساده ......
تا وقتی نفس میکشیهرگزپایان معنایی ندارداین رانبض های کوبنده رگهایت می گویداین رانفس های گرم شبانهسماور در حال جوش اجاقعکس های قاب شده ی دیواراین راامضای روی کاغذهایتچگونه از پایان حرف میزنیوقتی کسی شبهاخواب بوسه هایت را می بیندکمی جوانه های دستهایت راببینتو هنور زنده ایو راه های زیادیچشم به راهت مانده اندرعنا ابراهیمی فرد...
نگیم فرداروزدیگریست بگیم فرداروزبهتریست....
خدایا؛برای قلب هایی که فقط تو رابا بغض آرمیده در گلویشان صدا میزنندبا تپش های خسته قلبشان دوستت دارندو جز بغل و آغوش توپناهگاهی ندارند.گشایشی عطا کن که تو تنها امید رها شدن از درماندگی آنهایی....
ولی هیچ چیز زیباتر از این نیست که پس از دلمردگی ای دراز ... باری دیگر نور در وجود تو سربردارد._فردریش هولدرلین_گوشه نشین یونان...
امید تنها چاشنی جذاب زندگیست که همچون مهتاب به روح آدمی نور می بخشد یاسمن معین فر...
آنجا که قایق خسته نشسته استگل بوته های امید ،فسرده استدر موسم بهاری غریب ونابصدها ستاره به خاک خفته استای زیبانگار و ای زیباسرا ی خوابگویا که ساعت هستی هم مرده است!در انجمن که شویی چشم بسته دارشاید که در مدخل ان دیوی نهفته است۱۴۰۰٫۱۰٫۴...
توکل یعنی:اجازه بدهی خداوند خودش تصمیم بگیرد تو فقط دعا کن و پیشاپیش شادباش و ایمان داشته باش که خداوند...دعایت را بزودی مستجاب میکند. چون خداوند...نه به اندازه آرزویت ، که به اندازهامید و اطمینان توست، که میبخشد....
لعنتی بی تکرار من!در مرور تمامِ زندگی ام تو تنها چیزی بودی که بر تمام وجودم،بود ونبودم،هست و نیستم حکم رانی کرده ی و در تلألو خاطراتم جا خوش کرده بودی!تو برای من همان حسِ مطلقی میان تمام نا به هنجاری های روز و شبم!همان روزنه ی امید درجوار تمام نا امیدی امهمان ذره نوری که از کناره های درز های پنجره به اتاقم رسوخ کردههمان کور سوی دل خوشی امآری تو خودِخود عنصر زندگی بخش منی!همانی که بند به بند وجودم را وصله دار جانش کرده؛))ساحل هاش...
این که صد سال شکست خورده ایم، دلیل نیست که باز تقلا نکنیم._هارپر لی_ کشتن مرغ مینا...
زندگی همینه که هست.اگه سخت بگیری، اونم بهت سخت می گذرونه. این ماییم که بهش ارزش می دیم.با همه ی کمبودهایی که این دنیا داره، زیبایی های خودش رو هم داره.نباید از زندگی زیاد انتظار داشته باشیم.نمی شه باهاش جنگید!بهتر اینه که نیمه ی پر لیوان رو ببینیم. ژان تولی مغازه خودکشی...
بگذار از امید برایت بنویسمامیدی که در هرجا و هر زمان کورکورانه به دنبال آن میگردیممیدانی؟!هنوز هم خوش بینی میتواند باعث ریشه دواندن امید در قلبهایمان شودپس بیایید دیدگاهمان را نسبت به زندگی و آینده تغییر دهیم تا آرامش و حال خوبی که به دنبال آن هستیم را دریابیمیاسمن معین فر...
ای آشنای ِ ناشَکیببه جان نَخَرذوقِ پیرِ دیگران رابِنواز عاشقانه، نُتِ زیبای هستی ات رابخوان جَسورانه، طنینِ خوشِ رستگاری ات رادر میانِ پایکوبی جنون آمیزِ نومیدیدست بیفشان، در حصارِ اَمنِ اُمیدعزیزِ آشنا هَماره باش ناجی ِخویش!...
در انتظار شادی هر روز ، عید دارم فردا نخواهد آمد اما امید دارماز غم نمینویسم ، غم مینویسد از من بختم سیاه اما رختی سفید دارم...
به امید فردا روزمونو شب می کنیم و هیچ وقت یادمون نمی مونه که فردا همین امروزه، دنبال چیزی می گردیم که نمی دونیم چیه یا می دونیم و می ترسیم بگیم اسمشو گذاشتیم فردا ... 🖤 :)علیزاده✍...
زندگی را زندگی کن!با عبورت، بی بهانهتا ابد در این تکاپو مثل رودی جاودانه،آسمانت سبز از عشقلحظه هایت رو به فرداخنده باشد میزبانتگرم باشی مثل دریا▫️شاعر: سیامک عشقعلی...
صبر رو در کوچه های انتظار دیدم ..امید رو در مسیر نگاه تو دیدم .....
هیاهو بود و دودانگار از دور می آمدی!خورشید از شوق برق نگاهم،نور قاپیدابرها تیره و اماآماده جشن باران بهاری!بوق های ممتد،موسیقی فالش...گم ات کردم چون ستاره ای در دل تاریکی شبلعنت به این خیابان شلوغبی تو اما بازقدم خواهم زدبا دردهای آشنابه امید تسخیر دست هایت به همراه خیابان ها!...
همونجا که به ته خط رسیدی؛ ناامیدی همه وجودتو گرفتهنمیدونی با خودت چندچندیخدا داره نگات میکنه ببینه کِی صداش میزنی بیاد دستتو بگیره...صداش کن رفیق ،بذار کمکت کنه .. |صاد.میم|...
مرا از روزهای سخت همین را یاد؛ که شب هایی که فکر نمیکردم سپیده دمی در کار باشد تماشاگر طلوع آفتاب گشتم 🎶♥️زهره پورجعفرنژاد...
شده افسرده باشی و کلامیبه دنیایت امیدی تازه بخشد؟به افکار پراز رنج و عذابتنشاط و عشق بی اندازه بخشد؟شده وقتی غرورتو شکستهکسی بر زخم تو باشد چو مرهمببوسدگونه ات را بی مهابابگیرد از دلت اندوه و ماتمشده درسوز و سرمای زمستانکه اغوشی پناهت گشته باشد؟بریزی اشک شوق وشادمانیچو او فانوس راهت گشته باشدمن ان ویرانه از دردزمانهکه دستانت مرا باردگرساختتو ارامش شدی برجان خستهدلم خود را به عشقت تا ابد باختتو اغا...
هر چقدر هم که فکر میکنم، دلیلی برای کم آوردن پیدا نمی کنم!هنوز خیلی زود است برای تسلیم شدن رفیق!دنیا هنوز خیلی چیز ها را به ما بدهکار است ها!مگر چکار کرده ایم که به این زودی ها خسته بشویم و زانوی غم بغل بگیریم؟کدام شادی های واقعی نصیب مان شده؟کدام خنده های از ته دل سهم مان شده!کدام اشک های از سر شوق مهمان، چشمانمان شده؟کدام یار، تنها بارِ قلب مان شده؟کدام آغوشِ امن و تکیه گاه محکم، حاکم احساسِ مان شده؟کدام همدم پای گریه و بغض ه...
این نامه را برای تو مینویسممنِ عزیز----------------------------گاه گاهی که دلت میگیرداز غروبِ غم انگیزِ این شهرِ غریب،یا کهاز خنده تلخِ عابری پیادهیا که شایدز بد ذاتی یک بد سرشتتو به یاد آور که در هر راهی،تو یک انسانی؛و هر انسانیچه خوب باشد و چه بدیا کهدولتمند باشد یا فقیرغم دارد و گاه گاهی دلش میگیرداما این غم عمرش طولانی نیستهمانطور که پس از هر زمستانی بهار در راه استخورشیدَکِ منپس از هر غم ویرانگرِ دل،شادی...
میتوان زیبا زیست…نه چنان سخت که از عاطفه دلگیر شویم،نه چنان بی مفهوم که بمانیم میان بد و خوب!لحظه ها میگذرندگرم باشیم پر از فکر و امید…عشق باشیم و سراسر خورشید…...
دنیا چه زیبا می شود: لیلی چو مجنون می شودمجنون به مجنون می رسد، مجنونِ مجنون می شوددنیا چه زیبا می شود، وقتی که شادی می تپدجریانِ هِق هِق در درون، قَهقَه به بیرون می شوددنیا چه زیبا می شود، روزی که رویا می رسدفردایِ رویاییِ ما، تقدیمِ اکنون می شوددنیا چه زیبا می شود، وقتی که با هم تا ابددرگیرِ دل دادن شویم، دلگاهِ دلگون می شود...(آرمان پرناک)...
بخاطر خدا بخند! تویی که دلت پاییز است، دستانت تابستان، و چشم هایت همیشه زمستان. بخاطر خدا بخند. بار دیگر زمزمه کن، و باور داشته باش، که هیچ چیز در این زندگی ماندنی نیست. حتی اگر دلت پاییز باشد، دوباره بهار می آید …...
امیدمیکنم جارو درب خانه ام را میکنم پارو برف راه خانه ام رامنتظر میمانم اما وقتی از آن راه دورنمی آید کسیمیکنم خاموش آن چراغ خانه ام رادرب ها را بسته ام از پشتخوب میدانم که دیگر باید آرامید تا صبحی دگر......
ایستاده ام بر بام اسفند،با چشمانی خیره به روزهایی کهتلخ و شیرین گذشت و خاطره شد...حالا که بهار است،لبریز از عطر بهار نارنج،سرشار از شکوه علفزار،با کوله باری از شکوفه های عشق،سبزه های امید و ابرهایی که آبستن باران اند...شاید خدا خواست و این بهاردرخت آرزوهایمان جوانه زد 🌱...
ممکنه خیال کنین من دل گنده و خوش خیالم، ممکنه بگید دلت خوشه ها، ممکنه خیال کنید از سر بی دردی و بیقیدی میگم، ولی هرفکر و خیالی میکنید مهم نیست،فقط لطفا: "وا ندید!"هربلایی سرتون اومده از شکست عشقی،از بی پولی، بیکاری، داغ عزیز، ورشکستگی، هرچی!... اگه هنوز زنده اید و حواس پنج گانه تون برقراره وا ندید. مگه همه عشقها رو تجربه کردید؟ شاید یه خوبش در انتظارتون باشه...مگه همه راه ها رو رفتید؟ همه جا رو دیدید؟...مگه همه قصه ها رو خوندید،همه آو...
ما کِی اینهمه داغون شدیم؟کی حسرتو روونه ی دلمون کرد؟کِی اینهمه روحمون له شد؟کِی افسردگیو بی تفاوتیو ریختن توو رگامون؟چی شد که نگاهمون یخ زده و منجمد شد؟چی شد که مردیم؟کی مارو کشت؟آخ…آخ کاش میدونستمو اون تیکه ی پازلو عوض میکردم،بجاش خنده میذاشتم روو لبامون،بجاش امید میریختم تو نگاهمون،عشق میکاشتم توو دلامون،راستی ما کِی انقدر عوض شدیم؟؟...