عشق پیری گر به سر افتد به رسوایی کشد
دست بردار ازسرم ای عشق رسوایم نکن
کلیابی کاشانی...
بی سبب نیست دلم عاشق وشیدا گشته
تا تورا دیده زخود بیخود و رسوا گشته
کلیابی کاشانی...
ڪنارت بودم و اما دلت با من نبود افسوس
که این دلدادگی اصلا به رسوایی نمی ارزد...