متن آسمان
زیبا متن: مرجع متن های زیبا و جملات آسمان
در آسمانی که نیست
قدم میزند
میاندیشد
و به ابر بودنش
جرقه جرقه میسوزد...
آسمان
در خیابان
دست به اعتصابِ ابر زده است
معلوم نیست کدام آسمانخراش
آفتاب به جیب زده !!
«آرمان پرناک»
از سفیدی به سیاهی
از سیاهی به سفیدی
آسمان
ماری است که پیوسته
پوست می اندازد...
«آرمان پرناک»
من نوازش می کنم از دور،
با دستان گرم احساسم،
ابرهای سپید آسمان را…
زهرا حکیمی بافقی،
کتاب راز و نیاز.
تنها میدانستم زمستان بود
تنها میدانم زمستان است
تنها...
زمان یخ بسته
و من
-یک ماهی-
ساکنِ آبواره ای که از چشمِ آسمان اُفتاده است
«آرمان پرناک»
در عروسی یا عذا
در سرقت یا نبرد
با هر تیر هوایی
یک نفر فریاد زد
یک نفر روی زمین خوابید...
تیرهای زیادی شلیک شده است
تیرهای زیادی شلیک شده است
تیرهای زیادی شلیک شده است
دارم به تو فکر می کنم
به توئی که این همه ساکتی
به توئی...
نگاه کن!
تمام بادبادک هایم
به شاخه ی غروب گیر کرده اند
این چه نخ دادن بود آسمان!!؟؟
«آرمان پرناک»
نزدیک
نزدیک است
چقدر نزدیک است آسمان
به لنزِ دوربینم
آنقدر که می بیند
گلبول های سیاهم را...
«آرمان پرناک»
بی تو
بی زندگی
در دریای عادت شنا می کنم
در خیالِ وصالت، پرواز!
من آن ماهی
که می خواست پرنده باشد...
«آرمان پرناک»
هر چه پر داشتیم فروختیم /
در آسمان /
جایی برای بالیدن نیست /
تا پرده کنار رود، /
باید /
پشت پنجره /
بست بنشینیم /
«آرمان پرناک»
گریه نمی کنم
برای خودکشیِ ابرها
گریه نمی کنم
دلم به حال آفتاب می سوزد
که سالیانِ سالست
آسمانم را ترک کرده است...
«آرمان پرناک»
آسمانش نمی رسید
قدش نمی رسید
دستش نمی رسید
انگشتش نمی رسید
ستاره ی سوخته ای
سر از سطل در آورد ...
«آرمان پرناک»
از آسمان
ح
ر
ف
می بارد
و کودکانِ الفبا
در معصومیّتی بلیغ
آدم حرفی را می حرفند...
راستی!
ما کِی انقدر شعر شدیم !؟
«آرمان پرناک»
ماه، یار همیشگی شب ها، شاهد خاموش لحظات شاد و غمگین ما، در آسمان پهناور، بی صدا می چرخد و گذر زمان را به نظاره می نشیند.
همچون ما، ماه نیز در حال تغییر است، گاه کامل و نورانی، و گاه در تاریکی فرو می رود. اما در هر حال،...
نزدیک
نزدیک است
چقدر نزدیک است
آسمان،
به لنزِ دوربینم
آنقدر که می بیند
گلبول های سیاهم را...
«آرمان پرناک»