بیو عاشقانه
زیبا متن: مرجع متن های زیبا و جملات بیو عاشقانه
نگاهم با نگاهت در هم آمیخت
جنون عشق را بر دل بیاویخت
شمیم عطر گیسویت که پیچید
تمام شعرهایم بر زمین ریخت
من در خیال خود پُرم از خیال تو
بیخیال عالم و هر که هست کنار تو
مست میشوم از حس حضورت بانو
دائم الخمر میشوم گر ببینم گُل روی تو
در گوشه ی قلب من،
تویی عشق نهانم.
چشمان تو بهترین بهانه است برای زنده ماندن.
دوست داشتن حکایت عجیبی دارد
با یک نگاه ساده ی او
به همین سادگی من دیوانه شدم...
چشمان من اسرار و نگاهت پی انکار
بین منو تو فرسنگ فرسنگ دیوار
دل دل نکنم مطلب دل ندارد انکار
اشعار تو خواندم و شدم عاشق بیمار
به گمانم که خدای من و چشمان سیاه تو یکیست.
سهم من از تو و دنیات.
فقط حسرت دیدارت بود.
تو دوری و من
همیشه به بوی تنت دل بستهام…
من و خاطرههایت،
روی سکوت دیوارها نشستهایم…
دلم بی تو..،
ندارد طاقت دلتنگیِ تکراری برگرد.
میبرد قلب مرا،
چشمان تو با یک نگاه.
دلربایی میکند.
در قلبم آن چشمان تو.
نایاب ترین عشق جهانم شده ای.
بودنت حس قشنگیست،
که فراموش شدنی نیست.
خوشا اشکی که از شوق وصال یار باشد.
کمی بیشتر کنارم بمان
زیر آن باران پاییزی که
التماس هایم را ندیدی
اشک هایم گلاویز با باران
بازهم ندیدی
اما اینجا نه پاییز نه باران نه دنیای واقعی است
این خواب به صد بیداری می ارزد
پس تو را جان کسی که دوستش داری
کمی بیشتر بمان ...
عطر تن تو..،
قشنگترین عطر جهان است.
من از شور عشق تو ترانه خواهم خواند
از شیرینی لبخندت عاشقانه خواهم خواند
غزل غزل تو را بخوانم و عاشقی کنم
خوشا روزی که به اسم کم تو را خواهم خواند
من از میان تمام شعرهایم
تو را برگزیدم
مثنوی قصیده رباعی جای خود
عشق تو
غزل بازی میخواهد...
قصیده ی نگاهت هنوز هم سرودنی است
هر چند طولانی
من از نوشتن خسته نمی شوم
میترسم واژه کم بیاورم ...
من از چشمه ی چشمان تو مستم
و مثلی تُنگی که برای ماهی تَنگ است
این شعر هم برای توصیف زیباییت تنگ است
دلم یک آسمان غزل میخواهد...
تمام واژه ها و کلمات
تمام شعرهای جهان
برای من در یک غزل
زیبا و کوتاه خلاصه میشد
چشم هایت ...!
شوق دیدار تو..،
اشک میشود بر گونه ی ما.