بیو
زیبا متن: مرجع متن های زیبا و جملات بیو
سخت غرق نبودن تو گشته دل دیوانه ی ما.
سنجاق کردم چشمانت را، بر سر دفتر تمام شعرهایم.
گمشده در ته چشمان سیاهت دل ما.
تیکه ای از قلب ما، لابه لای قلب تو افتاده گیر.
فـــــکر تــــــــو...
قشنگترین گرفتاریه دل بود.
چه کنم، گر نتوانم فراموش کنم چشم تو را.
بمان نرو،
که رفتنت مرگیست فجیح، میان دل ما.
ای که چشمان تو آشوب دل ماست، کجایی؟
عشقم
هیچ ثروتی
بالاتر از وجودت
برایم نیست
لمس لبهای تو در کنج خیالم آرزوست.
کی میشود لمس کنند، لبهای من چشم تو را.
روزگارم را سیاه کرد، چشمان سیاهت.
میرفت ولی داغ نگاهش هنوز بر دل ما هست
حجم بغضهایم،
فریادیست:
از اشکهای من...
نبودنت را به دوش کشیدم، چقدر سنگین بود.
به جهنمم کشانده، لب داغ مست تو.
پیوسته بارانیست چشمم، در نبود تو.
وقت رفتن چشم تو بوسیدم و گفتم بمان،
اما نماندی.
لعنت به هوایی که تو را یاد من انداخت.
لعنت به نگاهی که لرزاند دل ما را.
شاید با تو به پایان برسد، این همه دلتنگی من.
کاش پر تکرار بود، لحظه ی بوسیدن تو.