بیو
زیبا متن: مرجع متن های زیبا و جملات بیو
دلم طلب دارد،
ز تو دو چشمانت.
عطر تن تو..،
قشنگترین عطر جهان است.
من از شور عشق تو ترانه خواهم خواند
از شیرینی لبخندت عاشقانه خواهم خواند
غزل غزل تو را بخوانم و عاشقی کنم
خوشا روزی که به اسم کم تو را خواهم خواند
من از میان تمام شعرهایم
تو را برگزیدم
مثنوی قصیده رباعی جای خود
عشق تو
غزل بازی میخواهد...
من از چشمه ی چشمان تو مستم
و مثلی تُنگی که برای ماهی تَنگ است
این شعر هم برای توصیف زیباییت تنگ است
دلم یک آسمان غزل میخواهد...
با خیالش..،
تا صبح سحر بیدارم.
آنچه غیر قابل تحمل بود انسانها بودند نه زندگی
دریاب دل عاشق و دیوانه ی ما را دریاب.
قسمت نشد قسمت شود قسمت ما آغوش او
شوق دیدار تو..،
اشک میشود بر گونه ی ما.
تو خلاصه ی تموم آرزوهای منی.
گذر نمیکند چرا..؟
خیال تو ز حال من
نگاهتو دیدم تو هم توی نگاهمی...!
شب ها غرق میشم توی رویای تو...!
می دونی شونه هات برام بهشت بودن...!
من گدای لب معشوقم و او.
از من دریغش میکند.
عاشقی کرده فقط،
قسمت ما حسرت دیدارش را.
میخوانم احساس تو را،
در لابلای هر نگاه!
تا به کی شوق تماشایی تو.،
حسرت بشود بر دل ما.
کاش امشب..،
تو به خواب منِ دل خسته پیدا بشوی.
در آسمان بیانتها دنبالت میگردم😪
بند چشمان سیاه توست،
نفس های تنم.
شلاق های فقر، پیراهن هایمان را پاره کرده است ...