متن خاطرات
زیبا متن: مرجع متن های زیبا و جملات خاطرات
مرا برد
تا آن سوی عشق
سپس رهایم کرد
حالا من مانده ام با سرزمینی از خاطرات
که هر شب از آن صدای گریه می اید
گمان می کنم راست می گویند :
پائیز فصل عاشقان است
فصلِ دلهایی که با یک نگاه لرزید
با یک صدا خندید ،
فصلِ دستهای دلتنگ
برای گره خوردن زیر باران ،
برای عشق ورزیدن
فصل نیمکت های زرد تنهایی
که منتظر ...
چَشم به راهِ یارِ گمشده در جنگل...
نمی دانم
خاطراتت تمام شده
یا
آلزایمر مرا سفت بغل کرده...!!
من از شب نمی ترسم.
اما خاطرات ترسناک اند.
تاریکی بعد از به یاد آوردن آنها، یک ظلمت معمولی نیست.
مرا به یاد آرامستان می اندازد .
جایی که مردگان آرام می گیرند و بازمانده ها آشوب می شوند؛
از یادی که از دیگران به جا مانده است.
خاطرات مرا...
دل تنگت می شوم
پشت دیوار عشق
صدا می زند نامت را
خاطراتم
آخرین ملاقات
تو همان ساعت زنگدارِ مغرورِ کنار تخت یکنفره ام هستی که در آخرین یادآوریش با کلنجار بر سر عقربه ها به کلک یک ثانیه زمان را به زمانه باخت!
و پنجم آذرماه در عصری بارانی در گلوگاهِ چهار و پنجاه و شش دقیقه نجوا کرد و زمان را...
༄𝑴𝒆𝒎𝒐𝒓𝒊𝒆𝒔, 𝒍𝒊𝒌𝒆 𝒂 𝒔𝒕𝒓𝒊𝒏𝒈 𝒐𝒇 𝒑𝒍𝒂𝒏𝒕𝒔, 𝒂𝒍𝒘𝒂𝒚𝒔 𝒇𝒐𝒍𝒍𝒐𝒘 𝒊𝒏 𝒕𝒉𝒆𝒊𝒓 𝒇𝒐𝒐𝒕𝒔𝒕𝒆𝒑𝒔
• خاطرات،مثل رشته ی گیاه،همیشه رد پاشون میمونه..🍃
گرم ترین . . .
خاطرات کودکیِ زمستانت چیست
گرم ترین نگاه هایی که
دستهای سردت را
با های نفس اش زنده می کرد
گرم ترین بخاری که برایت روشن شد
و گرم ترین دوستت دارم هایی که
تو را رشد داد
تا بفهمی دوست داشتن لازمه زندگیست
و دوست...
حق حیات
بیا به فصل خوش خاطرات برگردیم
به فال حافظ و شاخ نبات کردیم
کنار نسترن و ارغوان و نیلوفر
دوباره تا سر آب قنات برگردیم
پیاده از گذر کوچه های نیشابور
به اشتیاق بهار هرات برگردیم
فدای آبی چشمان ترک تب ریزت
بیا به نغمه شور بیات برگردیم...
در اتاق کوچکی در ساختمانی متروکه ؛
پشتِ شیشه ی ترک خورده ی مِه گرفته ای
در دمای منفیِ ۴۲درجه شب
\ تو را به انتظار نشسته است... ! \
اگر خیلی دیر کنی همانجا ،
کف همان اتاق ...
و برای همیشه دفن خواهد شد...!
\گم گشته در خاطرات...
برنمی گردد دگر این
شب نشینی هاى ما
قبر یار پیش رو و عمر ما
پشت سر است
سوختن مزد من است
پس زود مزدم بده
قیمت خاکستر پروانه ها عین زر است
دلگیرم این روزها از تمام آنچه در خاطرم خاطراتی را رقم زدن که سالیان سال قرار است حسرتشان را بخورم💔