متن خانه
زیبا متن: مرجع متن های زیبا و جملات خانه
به خانه سَر زدم؛
نگاهت در پَسِ پنجره،
صدایت در هزارتویِ دیوارها،
عطرِ نفس هایت در ذراتِ هوا؛ معلق
خلاصه؛
خانه؛ همه تو بود
و
تو؛ همه خانه بودی.
(از دفترِ بابا)
شیما رحمانی
می خوام با تو باشم
یه خونه ی قدیمی داشته باشیم
با یک حوض آبی که تو سیب می خری و
توش می ندازی
می خواهم چایی آلبالویی رنگی بریزم
موقع چایی خوردن ،دوتایی با هم صدای پرنده ها رو بشنویم
راستی خیلی دلم میخواد
خونمون، چند تا درخت انجیر...
دیار غربت و غریبی به معنای اینکه ،
خانه و کاشانه ای به نام وطن داری،
اما مجبوری در غربت روی زمین ناشناسی خانه و کاشانه ای بسازی و اگر هم نسازی برای همیشه خانه به دوشی.
رحمان شاهسواری کینگ
عصرها وقتی برایت چای را دم می کنم
بیشتر پیوند خود را با تو محکم می کنم
چای خوردن های ما یک اتفاق ساده نیست
با تو گرم گفتگو هستم، صفا هم می کنم
تا فضای خانه را پر می کنم از عطر چای
خستگی را، خستگی را از تنت...
تو بگو ماه کجاست؟ تو مرا خانه ببر….. دل من نابیناست.
تو بگو آه چه طعمی دارد؟ تو بگو ابر چرا می بارد؟
باد در گوش درخت،چه آوازی می خواند؟
سرو شیراز چرا آزاد است؟
بر لب خار چرا فریاد است؟
این چه شهری است؟همان جابلقاست
ما کجا گمشده ایم؟...
در زمستانی که عشق
در خانه نشسته باشد
گرم تر از تابستان می توان خندید
رعنا ابراهیمی فرد
خانه ام می گوید :
ترکم مکن که گذشته ات در من نهفته است
راه نیز می گوید :
در پی من بیا که آینده ات منم
اما من به خانه و راه می گویم : مرا گذشته و آینده ای نیست
اگر بمانم، در ماندنم رفتن است
و اگر...
ایستاده ام ...
کنارم کسی نیست
خودم با خودم ، برای خودم ، تا رسیدن به خودم
به دور دست ها خیره ام ...
بغض ، لای حنجره ام خانه کرده
قورت داده ام حسرت را
با یک لیوان بیخیالی
تا پایین ببرد طعم تلخ خستگی را
به کوتاهی دیوارم...