پروردگارااا در این شب دفتر دل دوستانم را به تو میسپارم با دستان مهربانت قلمی بردارخط بزن غمهایشان و دلی رسم کن برایشان به بزرگی دریا شاد و پرخروش
صدایت میزنم گوش بده ، قلبم صدایت میزند شب گِرداگِردَم حصار کشیده است و من به تو نگاه میکنم از پنجرههای دلم به ستارههایت نگاه میکنم چرا که هر ستاره آفتابیست من آفتاب را باور دارم من دریا را باور دارم و چشمهای تو سرچشمهی دریاهاست
بعضیا نمیتونن بگن دوست دارم اما بجای اون میگن: مواظب خودت باش سرما نخوری هرموقع رسیدی خبرم کن دیر نخوابی،،خسته میشی اینا خیلی دلشون دریاست..
اجنه های رودخانه سنجاقم کردند وگرنه ماوایم دریابود
رودخانه است راهش دهید...راهی به دریایش دهید...مستانه و طوفانی است...راهی به دنیایش دهید.
بعضی وقتا دلم یه کلبه میخواد یه کلبه چوبی/کنار دریا شایدم وسط جنگل دلم بوی چوب بارون خورده نم گرفته میخواد دلم یه دنیا سکوت میخواد یه دنیا آرامش فقط همین
آه ... ای ماه ماهی تنها را تو به دریا برسان
دیده دریا کنم و صبر به صحرا فکنم و اندر این کار دل خویش به دریا فکنم از دل تنگ گنهکار برآرم آهی کآتش اندر گنه آدم و حوا فکنم مایه خوشدلی آن جاست که دلدار آن جاست میکنم جهد که خود را مگر آن جا فکنم بگشا بند قبا...
دریا برای مردن ماهی بی اختیار فاتحه می خواند ماهی به خنده گفت که گاهی هجرت / علاج عاشق تنهاست
ﺍﮔﺮﺧﻮﺷﺒﺨﺘﯽ ﯾﮏ ﺑﺮﮒ ﺍﺳﺖ ﻣﻦ ﺩﺭﺧﺘﯽ ﺑﺮﺍﯾﺖ ﺁﺭﺯﻭﻣﯿﮑﻨﻢ! ﺍﮔﺮﺍﻣﯿﺪﯾﮏ ﻗﻄﺮﻩ ﺍﺳﺖ، ﻣﻦ ﺩﺭﯾﺎﺭﺍ ﺑﺮﺍﯾﺖ ﺁﺭﺯﻭ ﻣﯿﮑﻨﻢ! ﻭﺍﮔﺮﺩﻭﺳﺖ ﺳﺮﻣﺎﯾﻪ ﺍﺳﺖ ﻣﻦ ﺧﺪﺍ ﺭﺍﺑﺮﺍﯾﺖ ﺁﺭﺯﻭﻣﯿﮑﻨﻢ ﮐﻪ ﺩﺍﺷﺘﻨﺶ ﺑﺰﺭﮔﺘﺮﯾﻦ ﺳﺮﻣﺎﯾﻪ ﺍﺳﺖ
تو یادت نیست ولی من خوب به یاد دارم برای داشتنت دلی را به دریا زدم که از آب می ترسید
هرچه گفتیم جز حکایت دوست در همه عمر از آن پشیمانیم /ما از تو به غیر تو نداریم تمنا حلوا به کسی ده که محبت نچشیده /صد بار اگر علقمه را فتح کنم هر بار دوباره تشنه برمیگردم/ کس پیش تو دم ز زور بازو نزند کو آنکه مقابل او...
صدای مردانه ات دلم را میلرزاند گوش هایم همیشه به انتظار شنیدن حرف هایت می نشیند... دستان بزرگ و قوی ات مرا یاد یک واژه می اندازد️ و آن هم امنیت است آغوشت همچون دریایی پر تلاطم است و من چقدر غرق شدن در این دریا را دوست دارم! تو...
از دریا آموختم هر که از حدش گذشت غرقش کنم...
برای داشتنت دلی را به دریا زدم که از آب میترسید...
بی تفاوت باش به جهنم !!مگر دریا مرد از بی بارانی؟؟
گل دخترم تو بهانه زندگی منی چشمانت دریا و عطر تنت چون عطر بهار نارنج با تو دانستم زندگی زیباست با تو دانستم معنای مادر بودن را عاشق شدن را
چشم های تو... وقت زیادی از خدا گرفت... اگر آفریده نمی شدی... زیبایی بیشتری به کوه... به دریا به جنگل میرسید!!!
ما با هم اسم های خود را روی شن و ماسه ها نوشتیم و امواج دریا آن ها را شست آن ها را روی قلب های مان نوشتیم تا برای همیشه آن جا بماند نام عروس و نام داماد از شما دعوت می کنند که آن ها را در مراسم...
ادامه ی چشم های تو... می شود دریا... می شود اقیانوس... و من قایق بی پارویی که... موج به موج... غرق توام !....
مثل امواج دریا آمدی و ساحل قلبم را در میان خودت گرفتی ، همدیگر را دیوانه کرده بودیم با نوازش های هم ، آن سکوت عاشقانه رابه یاد داری در لحظه بوسیدن هم؟
دلتنگی یعنی رو به روی دریا ایستاده یاشی و خاطره ی یک خیابان خفه ات کند
گفته بودم که به دریا نزنم دل اما کو دلی تا که به دریا بزنم یا نزنم…!
دریا نیستم ... اما دل که می زنی به من، بی کرانه می شوم . روزه ی سکوت می گیرم، و تا افطار صدای تو، نمی شکنمش! روزه می گیرم لبهایت را! لذت افطارش، یعنی بهشت!!!