متن دل
زیبا متن: مرجع متن های زیبا و جملات دل
ویرانه نه آن است که جمشید بنا کرد
ویرانه نه آن است که فرهاد فرو ریخت
ویرانه دل ماست که با هر نگه دوست
صد بار بنا گشت و دگر بار فرو ریخت
بهزادغدیری ، شاعر کاشانی
میگن شیشه حافظه داره، یعنی هر ضربه ای بهش بزنی تو خودش جمع میکنه. برای همینه که بعضی وقتا بی دلیل با یه تقه کوچیک میشکنه. حکایت دل ما آدماست..
نویسنده:مائده حق ویردی
الان حالم اینطوریه که دوست دارم زار بزنم دلیلی نداره فقط کم اوردم هرچقد خودمو شادنشون میدم اما نمیشه دلم دل لاکردام حالش بده هرچقد نشستم باهاش حرف زدم د لعنتی چته چرا اینجوری میکنی حرف نمیزنه که نمیزنه این دل چیه که انقد زبون نفهمه و فقط ازچشمام سرازیرمیشه🖤💔...
من به دنیا آمدم؛ تا بشنوم/
گرمیِ مهری که با دل، یار شد/
زهرا حکیمی بافقی (کتاب نوای احساس)
وقتی از دل می نوشت این سرنوشت/
نقطه ی دل، خارج از پرگار شد/
زهرا حکیمی بافقی (کتاب نوای احساس)
جستجو کردم تو را، با شورشِ همواره ی جان؛
شد نهان، همرنگِ بحر از، جستجوی خاطراتت!
هر زمان، شورِ دلم، مهرِ تو را می جوید از نو،
پای دل، پیوسته می گردد، به سوی خاطراتت!
شاعر: زهرا حکیمی بافقی، کتاب آوای احساس.
... بمون با من؛ که هر روز این،
صدای تاپ تاپ قلبم،
برات آهنگ دل داره؛
برات دل می زنه هردم...
(زهرا حکیمی بافقی، برشی از یک ترانه، کتاب ترنّم احساس.)
دست از سر غمگین دلم بردارید
از آجر این خرابه کم بردارید
من کاشیِ نازکِ دلِ سهرابم
اطراف من آهسته قدم بردارید
بهزادغدیری
در این داستان پر ماجرای زندگی
من به هیچکس بد نکردم
جز💔 دلم
دل نیست راهی بشوم دلداده اگر هست
از عشق پر از خالی ام آماده اگر هست
گویند که مرگ بر عاشق هست درمان
یارب بکشم مرگ چنین ساده اگر هست
در صفرترین نقطه متروکه ام اکنون
اینجا وسعتی اندازه یک تا ده اگر هست
دل مرده در این سینه ی...
زیباست گلی که: دلِ «تو» هدیه نمود؛
هر برگِ گلت، آیه ی عشقی بِسُرود؛
یک دفترِ صد برگِ پُر از مهر و وفاست؛
کز هر طرفش می شود احساس درود!
زهرا حکیمی بافقی،
کتاب دل گویه های بانوی احساس.
🌿❤️🌿
فریاد کن، حسّ تبی، با دلِ خود!
پرواز کن، تا تپشی؛ تا دلِ خود!
وقتی، دلت، می تپد از، بلبلِ مِهر،
در یاد کن، یا تبِ گُل؛ یا دلِ خود!
زهرا حکیمی بافقی،
کتاب دل گویه های بانوی احساس
خرسند ببینمت به هم میریزم
در بند ببینمت به هم میریزم
ای آنکه نبینمت دلم میگیرد
هر چند ببینمت به هم میریزم
دل به هوای تو چه پر میزند
اجازه باشد به تو سر میزند
دل به هوای حرمت می پرد
این دلم هست آمده در میزند
آدم درزندگی خودش زندانی دارد
آن زندان دل هست
دل دو حرف هست ولی خیلی دنیای متفاوت وعجیب دارد
دل واژه آسانی هست
ولی حرف های سنگینی درخودش جا می دهد
کاش قدر دلمون رو بدونیم
وان را رنج. ندهیم دل اگر زبان داشت
خیلی از ما گلایه می کرد.......😪😪😪😪😪
وای از دل که به رنجیدن و بخشیدنت عادت دارد...
دل مال تو بود از ازل او گر به منَش داد،
دانست چو جان، دل به بر از بهر تو دارم.
حبیب زنجانی حسنلو۰۱۱۰۱۲habib zancani