متن شب
زیبا متن: مرجع متن های زیبا و جملات شب
شب
قلبم به درد آمده باز ، میان گیر و دار شب
بیا که با تو بشکند ، سکوت درماندگار شب
ای قامت سرو رعنا ، ناز کم کن عشق والا
بیا که نورت می دهد ، پایان بر اعتبار شب
بیا که با صدای تو ، می شکند سکوت...
گویا صبح دمیده ست!؟
من اما،،،
بی تو
صبحی نمی بینم!
***
-شب؛
در تداومش می کوشد!
لیلا طیبی (رها)
تسخیرم می کند
شبی که یک لحظه
بدون یادت چشم بگذارم
پلک هایم سنگین
همچون هوایی که در ریه هایم در حال عبورند
شبی تلخ و سرشار از کابوس
بی گمان خاطره ات
مرهم این آشفته حالی است
وقتی که یاد تو را
در آغوش می گیرم
مجید رفیع زاد
شب است دیگر غباری بر دل انسان می نشیندو اشک های ناخوانده اش را مهمان چشم هایمان میکند.
کا ش باران ببارد
آنوقت میتوانم تا درازای سکوت شب
حرف های دلم را بگویم
آخر موهای توآنقدر بلند است
که میترسم شب کوتاه شود
و صحبتهای من ناتمام
مرا همچون ماه دانستی !
در شب های تیر ات ...
اری
من ماه بودم
وگرنه محال بود
در دل زلالت انعکاس پیدا کنم :)))))
شب همین است
که
اثبات کند دردت را
شب را به هوای تو نشستم
ای روشنی شب سیاهم
دوباره ساعت صفر و من و خیابان ها
و من ک گم شده ام لا ب لای انسان ها
دوباره ساعت صفر است و بغض من ترک برداشت
خوشا ب حال شما ای همیشه خندان ها
ترا من چشم در راهم
ترا من چشم در راهم
شباهنگام
نیما یوشیج
در این روزگار سخت و تاریک ،
تو به سیاهی شب میمانی ،
درخشانی ستاره های نگاهت است ،
که شهر دلم را روشن نگه میدارد💫
بامن از احساس زیبایت بگو
ازپیامدهای رویایت بگو
در هوایم پر بزن بر یال شب
از دل خاموش تنهایت بگو!
واژه هایت تک به تک ای یاورم
میزند قوس و قزح درخاطرم!
می برد قلب مرا تا عاشقی.
من برای باتو بودن حاضرم!
گم شدم در ازدحام بی کسی
باتو...
کوچه ای بود، پر از غربت و تنهایی شب
سرد و بی روح، ز آهنگ تماشایی شب
عمق چشمان من از حادثه بی تاب شده
باز هم پای، دلم ؛رفته غزل خوانی شب
آن شب تیره و تار بی تو دلم تنها بود
شدم آن شب به خدا عاشق سودایی...
شب،
قرار بود آغوشی تسکین دهنده
برای زخم های روزمان باشد؛
نه ترکه ی خشکی از درخت اندوه
که بر روح ظریفمان فرود می آید...
- کتایون آتاکیشی زاده
شب،
همان پرده ی سیاهی است
که روی صحنه ی تئاتر نصب می شود؛
تا رقصِ خاطرات
به واضح ترین شکل
روی آن به نمایش درآید...
- کتایون آتاکیشی زاده