متن شب
زیبا متن: مرجع متن های زیبا و جملات شب
شب،
همان پرده ی سیاهی است
که روی صحنه ی تئاتر نصب می شود؛
تا رقصِ خاطرات
به واضح ترین شکل
روی آن به نمایش درآید...
- کتایون آتاکیشی زاده
دوباره شب شد و چشمم بر آسمان افتاد
شبی نبوده که بی غم سحر شود ای داد
شب، آستان نیاز من و غریبی هاست
همیشه مانده در این شب به سینه ام فریاد
مرا که بی کسم اما در این غریبی ها
همیشه لغزشِ اشکی نوازشم می داد
پرندهٔ قفسم...
شب
وادی خاموشان است
همان هایی که جانشان را تا صبح
با اشک های سرازیرشان ،
از جسم خود جدا می کنند...
- کتایون آتاکیشی زاده
حال مرا نپرس
امشب شب ترین شب های من است
در میانه عبور از پل تکثیر شده چشمانت
به محال پر می کشم
واقعیت خودش را به خیال تو می بازد
و در تو محو و محوتر می شود
و حالا اینجا در خیالم همه چیز جور دیگری ست
حتی...
خواب زندگی می دیدم
شب بیدارم کرد.
آریا ابراهیمی
غم جهان چنان بسیار
اما
دیده به شوق دیدنت بیدار
شب گذر نکرد اینسان
از بلندای روزگارانم
خواب
زندگی می دیدم
شب بیدارم کرد
بعد از تو
زمین ب چرخشش ادامه داد
آسمان ب شب و روزش
فصل ها ب تغییرشان
اما حال من همانگونه ساکن
در سیاهی شب و
در سرمای زمستان باقی ماند!-
اینجا،،،
لبریزِ شب ست!
خورشیدی بیاور...
سعید فلاحی(زانا کوردستانی)
انجمن شعر و ادب رها (میخانه)
شب که می شود؛
[هر چقدر بخواهی]
گل های پنج پَر
در دامن آسمان سوسو می زنند!.
رها فلاحی https://t.me/rahafallahi
شب
علت بیداری ست...