متن عاشقانه
زیبا متن: مرجع متن های زیبا و جملات عاشقانه
رایحه ی حضورت
پرمیکند مشامم را
آن هنگام
که دررؤیا هایم
دستهایت را
حمایل می پندارم
برگردنم
علی مولایی
تو در کنج دلم
بنشین
که من بر این خراب
آباد
کسی را غیر تو
اینجا
رهش هرگز نخواهم
داد
علی مولایی
آغوشت را
چگونه روزه بگیرم
وقتی عسل چشمانت
دهان نگاهم راآب می اندازد
ومن
پنهانی قورت می دهم
طعم نگاهت را
علی مولایی
بهترین پیروزی برای من
شکست در برابر سپاه لبخند
تو می باشد ، بی رحمانه بتاز
تار و مارم کن ای عشق
بابک حادثه
مردها را می گویم نه نرها
مَردها نمیدانم از کدام سیّاره آمده اند
امّا از هَر کجا که آمده اند
خوب است که هَستند ..
که ته مایه بازوانشان ، امنیّت است ،
که ته صدایشان بَم است و آرامش میدهد ،
که ابهت دارند تا تکیه گاه شَوند ،...
دل انگیزترین نغمه ی زندگی
سکوت نگاه توست
وقتی که با هر مژه بر هم زدن
دوستت دارم هایت
به قلبم هدیه می شود
مجید رفیع زاد
آنقدر ماهی که
اگر بگویی الان روز است
من باور نمی کنم...
خیال تونمی ذاره بخوابم انگارهرلحظه هستی درکنارم
«معجزه»
در نگاه پر از موجم،
در نفس آرامم،
در خیالم که پر از یاد توست،
به تو می اندیشم.
نه سالی،
نه فصلی،
نه ماهی،
لیک یک نفس بیشتر می ماندی؛
ای کاش!
اما تو نشانه بودی،
تو معجزه بودی،
که یعنی امید وجود دارد.
که یعنی عشق وجود...
وقتی میگم دوستت دارم
منظورم فقط یه جمله ی ساده نیست
منظورم اینه از بین این همه آدم :
حال دلم کنار تو فقط خوبه
منظورم اینه که تو توی قلب من ریشه کردی
منظورم اینه که میخوام هرجا میرم کنار تو باشم
منظورم اینه که فکر کردن به تو...
انگار تو هر روز زیباتر می شوی
و من هر روز عاشق تر،
انگار تمام شعرها و منظومه
های عاشقانه را برای تو سروده اند.
واژه ها حقیرند و من ناتوانم،
ناتوان از گفتن این که...
چقدر تو را دوست دارم.!🧡💭
حرف بزن...
صدایت را دوست دارم
بگو.!فقط بگو!
چه فرق دارد؛
از من!
از تو!
از باران!
در آغوشم بگیر،
و در گوشم...
از ماندن بگو!
از دوستت دارم هایی بگو،
که از شنیدنش دلم بریزد !!
از دلبری چِشم هایت بگو.!
که چگونه دلم را هوایی کرده...!
از هر...
تو برای من انقدر خاصی
انقدر وصف نشدنی که
واقعا توصیفت با این چندتا کلمه
نشدنیه ...
ولی بدون انقدر زیاد دوست دارم که
برای درکش نیاز به این کارا نیست،
تو برام یکی از با ارزش ترین و
مهم تریم آدمه زندگیمی
اینو همیشه بدون !( :
ببخشید که...
مثل بوی تازگی کاغذای یه کتاب نو ، مثل عطرِ خاکِ بارون خورده ، مثل ذوق و شوقِ پوشیدن یواشکیِ لباسای عید ، مثل طعم گس خرمالوی رسیده ، مثل تیزی نوک مدادرنگی ها وقتِ شروعِ مدرسه ، مثل جرعه ی اول یخ دربهشت توی اوجِ تشنگی و گرما ،...