متن عاشقانه
زیبا متن: مرجع متن های زیبا و جملات عاشقانه
                    
                    
                    بگذار بگویم
در نبودت
قلبم چقدر تیر کشیده است ؟!
خوب که فکر میکنم
من تیر باران شده ام .
                
                    
                    
                    آتش و عذاب شده جانم بسی خسته است
وَغمی که خنده به روی زندگی بسته است
در هزارتوی خود مانده ام بی کَس و کار
 تلخ و سیاه روزهایم همچو شب گشته است
حال و فال و قال ام کشید به چون و چند
بَس زِ آشنایان و دوست خنجر...
                
                    
                    
                    گفتنـב کـہ آرزوے تو چیست בر בل..؟ 
گفتم کـہ تمناے وصال یار בارم، همین.
                
                    
                    
                    وجودم، با تو سرشار از: وفا شد
سراسر، شور و دنیای صفا شد
میانِ جان، شکفته، نوگُلِ عشق
و احساسم، به مِهرت، مبتلا شد
                
                    
                    
                    بر زاغ سپردم سَرِ کارت باشد
هر لحظه و هر جا به مدارت باشد
من غیرتیام! خود تَهِ این قصه بخوان!
هابیل اگر باز کنارت باشد! ...
                
                    
                    
                    شب بوב و نبوבے و...
 غمــت جاتو گرفـت.
                
                    
                    
                    پشت سکوت هر شبم، 
یاב تو جریان בارב.
                
                    
                    
                    تویی آن شعر که هَرزگاه به لب می ریزم 
در خیال از لبِ چشمت به لبت می خیزم
غرقِ در بوسه ی تو شعر زمین می ریزد
برق چشمان تو میبیند و بر می خیزد
دَرِ گوش ات سخنی از تب دل می گویم
عطر گیسوی تو را میان دست...
                
                    
                    
                    ایمان آوردهام  
به دوست داشتنت  
که چون باران  
می باری
و معجزه میکند  
در رگهای خشکیدهام  
جوانه میروید
                
                    
                    
                    پوشیده ای به چهره ی گلگون نقاب را
از تو گرفته باغ شب بو،  عطر ناب را 
وقتی  که دید باغ تو  هم صحبت گلی 
باید که جای بوسه بگیرد    گلاب را
                
                    
                    
                    آدمی زنده است با عشق وامید
میدهد هر لحظه آدم را نوید
عشق وقتی در،دلت گل میکند
میکند بخت سیاهت را سپید
لحظه هایت غرق شادی میشود
هر خزانت میشود چون صبح عید
عشق یعنی اوج اوج خواستن 
قدرت انجام هر فعل بعید
عشق را درواژه های ناگهان 
عاشقی راباید...
                
                    
                    
                    شب مردگان
جان ، به غَمِ ، به جان اُفتاده تقدیم خواهم کرد
چشمهای پر زِ بغض به اَشک تسلیم خواهم کرد
آفتاب را پس زده و شبی سیاه تر از سیاه 
بر پیکره ی روزهایم حتی ترسیم خواهم کرد
جگرسوز خواهم شد و خفگان خواهم گرفت
و تنهاییام را...
                
                    
                    
                    هوای شرجیِ مویَت
و لحنِ گرم جنوبت،
گلابِ قمصر رویَت
و چشمههای جنونت...!
آهای همیشه و هرجا!
آهای رودِ رَونده!
بجوش از دلِ سنگ و
بهار زندگیات باش...
                
                    
                    
                    فرقی ندارد... 
کجای جهان ایستاده ای! 
من در خیالم با تو 
از تمام مرزها گذشته ام.
                
                    
                    
                    ایستاده ام.... 
روبه روی آسمان 
مغرورتر از همیشه! 
او از ماهش می گوید، 
من از چشم های تو
                
                    
                    
                    من دلیل اشک هایم را نمی دانم! 
اما میدانم اگر.... 
تو در آغوشم بگیری، خوب میشوم.
                
                    
                    
                    تنت ماسه ی داغ جنوب
گیسویت آبشار زمرد
چشمان بلورینت آسمان کویر
لبانت غزل عاشقانه ی شیراز
تیغ ابروانت زنجانی
و چقدر 
در سرزمین آغوشت
ایرانگردی صفا دارد .
                
                    
                    
                    تو میروی و دمادم بیقرار می شوم
کنار ثانیه های عذاب انتظار می شوم
مانده ام چِکار کنم مستجاب شوی
تو باش قافیه ، شعر ، ردیف می شوم
دائم الخَمرَم به خیالت بیا ببین چگونه
گِرد لبانت پُر از ثَنا و ثواب می شوم
همچو ستاره ای مُطلق اُفتاده...
                
                    
                    
                    آهنگ نبودنت
بزرگترین سمفونی تاریخ خواهد بود
فقط نمیدانم 
مردم زبان سکوت می فهمند..
                
                    
                    
                    پشت چراغ قرمز 
صبح و زندگی ایستاده ام
پلکی بر هم بزن
چشم باز کن
بتاب به زندگی ام
تا تو نباشی این چراغ لعنتی سبز نمی شود .
                
 
                 
                 
                 
                 
                 
                 
                