متن عاشقانه
زیبا متن: مرجع متن های زیبا و جملات عاشقانه
چه بی رحمانه دلتنگ شده، این دل دیوانه.
چشمت، پرنده نداشت
آغوشت
مثل همیشه نبود
تنها
صدای بریدن میآمد
صدای بریدن
صدای...
چگونه بگویم؟؛
حس کردم
یک درخت ارغوان
در سینهام افتاد !!
از وقتی
سوسوی ستارگانِ مهرآفرین
چشمک زدند
در تلالو چشمانت
آسمانِ احساسم
مشتریِ مِهرت گردید
تو را میپرستمت نه چون مصریان سنگ را
میپرستمت نه چون یکتا پرستان خدای
معبود ویگانه را ..
میپرستمت تا اولین وآخرین پیامبری باشم ک اعجازش بوسه بر گونه های خداوندگار خود می باشد ..
میپرستمت خدای کوچکِ قلب عاشقم
میپرستمت بعشق..
قلب من خانه ے عشق اسٺ
وتو مهمان منـ ے
چشـم من روشـن ازاسمٺ شـده
چشمان منـ ے
حرفهایـت شــــده
آرامش هـر روز و شبـم
همچو پروانه ے عشقـ ے و
تو در جان منـ ے
غیبت ماه دیده ای
درد فراق اسمان
نشسته است بر دلش
غم به نشان چهره اش
قامت ماه برده است
قافله در محو غیاب
غرق قدم غربت اوست
غیر غیاب روی او
غربت چهره غرق اوست
عطارد،
مامور است بنویسد،
واکنشهای احساسِ ما را،
در چشمکِ شبهای ستارهبارانِ
عشق و بوسه!
پینوشت:
تیر یا عطارد، کوچکترین سیارهی منظومهی شمسی است و در ادبیات فارسی به عنوان دبیر و نویسندهی فلک شهرت دارد.
برخیز؛ بیا، نزدِ دلم؛ دلدارم!
آخر، منم انسانم و یک دل دارم!
یک دل، که نه صد دل، شدهام شیدایت؛
گلبوسهی حس، بر لبِ «تو»، میکارم!
شمار زندانیان
از دست رفته است
نمیدانم تاکنون
چند کلمه در سینهام محبوساند
از میانشان تنها
«دست نگهدار» را میشناسم
که روز و شب
بر دیوارِ قلبم
میکوبد...
با تو تمام شاعرانه ها را خواهم نوشت
خواهم سرود زندگی را
خواهم رقصید آزادی را
محبوب من
فقط تو بمانی
از پس همه چیز بر خواهم آمد💕
اجاق دل، ز بهرِ مهرِ تو، گرم از محبّت شد!
بیا مهمان قلبم شو؛ که احساسم به وجد آری!
تمام نقطههای دل، قلمرو دلت شده؛
تو پادشاه دل شدی، به یک نگاه مهربان!
و عشق...
ربنای قلبی است که با نامت میتپد،
نمازی که در محراب نگاهت قامت میبندد.
تو که میآیی،
تمام واژهها وضو میگیرند،
و هر نفس،
شعری ناتمام از دوست داشتن میشود.
من،
در لحظههای بیقراری،
به سجدهی آغوشت پناه میبرم،
جایی که تمام اضطرابها،
مثل غبار از روحم فرو...
...رمیده می شوم و رام می شوم باتو
غزل غزل به هوایت غزال خواهم شد...
سرخ میگردد دلم، از شادیِ بودن، کنارت
آبیِ احساس دارد، رنگ و روی خاطراتت
دشتِ احساسِ مرا پر کرده بوی خاطراتت
شورِ قلبم میتپد در، آرزوی خاطراتت
شک نکن هستی دمادم، در میانِ باغِ جانم
بس شمیمِ مهر دارد، جامِ بوی خاطراتت
ذره ذره آن سیه چشمان تو بر دل نشست...
بیا که از شوق آمدنت روحم به پرواز آمده است
بیا که از شوق آمدنت صبرم به انتظار آمده است
بیا که از شوق آمدنت خزانم با بهار آمده است
بیا که از شوق آمدنت اشکم با ذوق آمده است
بیا که از شوق آمدنت قلبم با تپش آمده است
هر چه دست میکشـــــــم
پاک نمیشود؛
- ماهِ دلم -
این آهِ نشسته بر
قلبِ شیشهای ...
ایستادهای
تنهایِ تنهایِ تنهایِ تنها
پایِ چهارفصلِ پاییزم.
تو
تنها شکوفهی درختِ بختِ منی...
پلک میزنم
کانال میزنم
پلک میزنم
مگر به من است
چه روشن باشد چه خاموش
تلویزیون
تصویرِ تو را قاب میگیرد
خودت ببین
که دستها
از کنترل خارج شدهاند
و دارند موهایت را
و دارند موهایت را
خرگوشی میبافند.
تکلیف روشن است:
دست از سرت بر نخواهم داشت
حالا هر...
من از رقص جمعی پرستوان،
در کرانههای آسمان،
دانستم:
«عشق»،
همه،
پرواز است!
من از نجوای پروانه،
در گوش گل،
دانستم:
«عشق»،
راز و نیاز است!