متن فاصله
زیبا متن: مرجع متن های زیبا و جملات فاصله
همپای صبح بیا
و با دست های سبزت
فاصله را بردار
پنجره ی امید را به رویم باز کن
من آمدنت را
به قلبم نوید داده ام
مجید رفیع زاد
من از سکوت فاصله می ترسم
از صدای بوق ممتد تلفن
از سپیده ی صبح انتظار
و بغضی که هر غروب
نفس را بند می آورد
می ترسم دیگر نباشی
شب ها خاطراتمان را
برای ماه تعریف کنم
مجید رفیع زاد
دلتنگ فاصله ای هستم که در لحظه ها پنهان شدند .
خوب من! جانا!
باهم بودن آدمها
به نزدیکی “تن”هاست نیست
بلکه به نزدیکی “دل”هاست
“دل “اگر بخواهد
“فاصله”ها بی معناست
هست آنست که هرلحضه بیادت باشد
اشک باران
سخت است دلم تنگ توباشد نگویم...!
سخت است فاصله بینمان باشدمن تورابجویم...!
سخت است در فکر توباشم دائم با دلم بجنگم..!سخت است دلتنگی ام را باگریه بشویم.سوی خیال عطر پیراهنت را ببویم.
بزند به سرم دیوانگی بخوانم و برقصم نیایی به سویم...!
بنشینم دم پنجره در غروب دل انگیزبایاد تو...
من دقیقا وقتی به فاصلمون پی بردم که:
تو پروفایلتو عوض میکردی؛ در حالی که من دلتنگِ یهسلام تو تعداد کلمات جمله های قبلیمون رو میشمردم.
-w
راست میگفت جمشید!
«ندیدن بهتر از نبودنه»
فرسنگ ها فاصله باشد، اما او در دلت و مهم تر از آن تو در دلش باشی و بدانی که آخرت این عشق خیر است...
بخدا که فاصله ها حریف عشق نمیشوند.
👤مأوا مقدم
یادت هست بین مان نگاه ها حنجره بود
این سمت به آن سمت خیابان در گره بود
جای دیوار بلندی که هم اکنون بین ماست
فاصله بین من و تو در میان دو پنجره بود
دست هایم
دوری از دامنت را
باور ندارند !
گل های پیراهنت
همیشه سیراب
از اشک شوق من بودند
افسوس
فاصله بهانه ای شد
تا همیشه دست هایم
از دامنت کوتاه بماند
مجید رفیع زاد
ﺳﻤﺖ ﭼﺸﻤﺎن ﺗﻮ ﯾﮏ ﭘﻨﺠﺮﻩ ﺑﺎﺷﺪ ﮐﺎﻓﯿﺴﺖ
ﭼﺸﻢ ﻣﻦ ﺧﯿﺮﻩ ﺑﻪ آن ﻣﻨﻈﺮﻩ ﺑﺎﺷﺪ ﮐﺎﻓﯿﺴﺖ
ﺗﻮ ﺑﻪ ﻣﻦ ﺧﯿﺮﻩ ﺷﻮی، ﻣﻦ ﺑﻪ تبسم ﻫﺎﯾﺖ
ﺧﻨﺪﻩ ﺑﺮ روی ﻟﺒﺖ ﯾﮑﺴﺮﻩ ﺑﺎﺷﺪ ﮐﺎﻓﯿﺴﺖ
ﻓﺎﺻﻠﻪ دﻓﺘﺮ ﺗﻘﺪﯾﺮ ﻣﺮا ﭘُﺮ ﮐﺮده ﺳﺖ
ﺳﻬﻢ ﻣﻦ ﭼﻨﺪ ورق ﺧﺎﻃﺮﻩ ﺑﺎﺷﺪ ﮐﺎﻓﯿﺴﺖ
ﮔﺮﯾﻪ ﺧﻮب ست وﻟﯽ ﻓﮑﺮ...
-با اینکه ندیدمت
با اینکه دستهاتو نگرفتم
با اینکه خودمو تو بغلت مچاله نکردم
با اینکه خودمو تو دریای چشمهات ندیدم
با اینکه دوری
با اینکه دورم
با اینکه کاملِ کامل ندارمت
ولی نداشتنتم قشنگه؛به داشتن خیلیها می ارزه!
راستی جهت یادآوری
من از همین دور بغلت میکنم
یادت نره...
آن روزها رفت
خاطره اش ، بر ذهن ما نشست
سرد و سفید و برف
همه جا را گرفته بود
آن شب سکوت سرد
فرسنگ ها راه بود
فاصله ها بود و فاصله ها
کسی خبر نداشت از سختی راه
ما بودیم و ما بودیم و بس
تنهایی و بیدار...
بین تو و عاشقی ات فاصله ها می بینم
تا رسیدنت به عشق مرحله ها می بینم
واگر کار دل و عشق به دعوا بکشد
رد پای تو در این مسئله ها می بینم
تو نباشی شهر دلم تاریک و سرد است
و اگر باشی در آن زلزله ها می...