متن مسافر
زیبا متن: مرجع متن های زیبا و جملات مسافر
گم شده
سپید گم شده است و سیاه گم شده است
پیاده باز به دنبال شاه گم شده است
مسیرِ رفته، از آغاز رو به بن بست است
دروغ گفته اگر گفته راه گم شده است
مسافری که در آن ایست گاه منتظر است
مسافری که در این ایست گاه...
|| ایستگاه درد ||
ما اگه مسافر قطار بودیم
پس چرا کسی بلیط ما را پاره نکرد؟
قطار در روحمان سوت کشید و رفت،
ریل ها در استخوانمان آتش گرفتند!
پل ها را دیوارمان کردند!
و سوزن بان با بستن ریل،
ما را در این :: ایستگاهِ درد:: محبوس کرد......
ما فقط یک ایستگاه نشین بودیم
نه مسافر این قطار...
این را وقتی فهمیدم که:
قطار در روحم سوت کشید
و ریلِ دردهایم به هم رسیدند!
ارس آرامی
بی فرجام ؛
نشسته در ایستگاهی متروک
به انتظار مسافری درگذشته
ایوارکی بئسا
پئیزه مقرسرِ دریا
ایتا موسافر ما ره
ناگهان/غروب پاییز دریا ایستاد/مسافری برای ماه