متن یاد تو
زیبا متن: مرجع متن های زیبا و جملات یاد تو
تا صبحدم به یاد تو شب را قدم زدم
آتش گرفتم از تو و در صبحدم زدم
با آسمان مفاخره کردیم تا سحر
او از ستاره دم زد و من از تو دم زدم...
سال ها بگذرد
کم نمی شود یادِ تو!
این ترازو
دقیق محاسبه می کند؛
--نبودنت را
زانا کوردستانی
از عطرِ تو بوی گل و عنبر دارم
مهرت به دل و یادِ تو در سر دارم
ای همسفرِ کلبه ی رویاهایم
از برکتِ تو بهشتِ دلبر دارم
یاد تو،
گاه چون رویش گلی زیباست،
بر خاک وجود من،
و گاه چون زخمی جانکاه است،
بر تن رنجور من...
مهدی بابایی ( سوشیانت )
یاد تو،
گاه چون پرنده ای اسیر است،
در قفس ذهن من،
و گاه چون بارش باران است،
بر جنگل گریه ی من...
مهدی بابایی ( سوشیانت )
یاد تو،
چون مزرعه ای است در وجود من،
و چون جویباری جاری است،
بر دشت و پیکر من...
مهدی بابایی ( سوشیانت)
یاد تو،
گاه چون زوزه ی گرگی ست،
در سکوت برفی خیال من،
و گاه چون بارش تگرگ است،
بر دشت دلتنگی من،
و گاه چون بارش باران است،
بر جنگل گریه ی من...
مهدی بابایی ( سوشیاتت)
آنقدر سرخوشم از یاد تو هر روز که گویی
باده از جام لبت خورده ام و مست شدم
سجاد یعقوب پور
سالانه های من
شب آمد و سکوت غریبانه های من
باران گرفته غربت ویرانه های من
من ماندم و خیال تو و حسرت وصال
ماهیکه دل سپرده به افسانه های من
بار غمی به دوش خودم می کشم ولی
یاد تو ماند و زخم سر شانه های من
رفتی و...
تو را تا وعده ی دیدار بدرود
مرا یاد تو در تکرار بدرود
تو قشنگی درست مثل قشنگی اهنگ وضعیت سفید حامیم،تو اروم ترین مسکن دنیای منی درست مثل ارامش اهنگ بغلم کن فرزاد فرزین،تو درست مثل ملایم بودن اهنگ عشق یعنی سینا درخشنده،تداعی یه روبان قرمزی،
تو مورفین حل شده میون اهنگ الکی علی یاسینی هستی،تو شبیه پلی شدن مدام اهنگ مسافرت...
وقتی که باران می بارد به یاد تو می افتم
به یاد اولین روزِ دیدنت
آن روز قطره های باران مهمان زمین بودند
از کجا معلوم شاید زمین هم آن روز عاشق شده بود و قطره های باران برای تماشای معشوقِ زمین آمده بودند.
خب بالاخره زمین هم حق دارد...
آتش به جانم زده ایی
بیرونی از هر پرده ایی
با عشق ، ذوبم کرده ایی
ای شور ِ آتشخانه ام
در یاد تو ، لحظه شمار
از صبحدم ، تا شام تار
شیدا و شورم کرده ایی
ای شمع و ، ای شمعخانه ام
مهتا منتظر
بهش مثل علیرضا اسفندیاری بگید:
هر چه دورتر می شوی
من؛
عاشق تر می شوم.
و هر چه نزدیک تر می آیی
بی تاب تر می شوم.
گویی عاشق که باشی
دور یا نزدیک
فرقی ندارد.
حتی اندک یاد تو
کافیست
برای بی تاب بودن.
مرا دعوت کن
پشت پنجره ی بارانی
همانجا که
بخار غم نشسته ست
تا یاد تو را
در فنجان قهو ه ام
ارام سر کشم