متن لیلی و مجنون
زیبا متن: مرجع متن های زیبا و جملات لیلی و مجنون
گر چه من لیلی یک ایل فریبا بودم
سمت تو میکشدم عشق جنون آلودم
وادیِ پاکِ جنون لایق هر لیلا نیست
این منم آنکه به عشق تو فقط محدودم
گرچه تو اسوه ی عشقی من ازین شیدایی
رنگ ورویی به تو وعاشقی ات افزودم
همه احساس،منی مایه ی سرمستی من...
گرچه من لیلی یک ایل فریبا بودم
سمت تو میکشدم عشق جنون آلودم
وادیِ پاکِ جنون لایق هر لیلا نیست
این منم آنکه به عشق تو فقط محدودم
گرچه تو اسوه ی عشقی من ازین شیدایی
رنگ ورویی به تو وعاشقی ات افزودم
همه احساس،منی مایه ی سرمستی من
تو...
تب کردن من دست خودم نیست.
لبهای تو آتش به دلم انداخته.
همچو دیوانِ غزل، میلِ بغل دارد دلم
لیلیِ مجنون شدهست این دخترِ حسّاسِ دل
دل شد کنون، یک جامِ غم؛ یک کاسهی خون
دل شد کنون، لیلای بیپروای مجنون
این التهابِ مانده در قلبِ پر از خون
لیلای دل را کرده بس شیدا و مجنون
میشوم لیلای مجنونِ دلِ آوارهها
کاش روزی تو، رفو سازی دلم، زین پارهها
دل از دستِ زمانه، گشته پرخون
و احساسم شده، لیلای مجنون
دلم تنگ است؛ همچون غنچهی گل
که پُرپیچ است و تو بر تو وُ میگون
شکستی، قلبِ چون آیینهام را
دل و، حسّ دلِ بیکینهام را
شدم لیلای مجنونت؛ ولی تو
نکردی، التفاتی، سینهام را
شدم، در عشقِ تو، لیلای مجنون
شد احساسِ درونم، غرقهی خون
نمیخواهی بفهمی، هرگز این را
که میبارد دلم، در هجرت اکنون
شوقم از آغوششیرینها و لیلیها گریخت
شور دنیا قدر شیدایی من میدان نداشت
عاشق فصل بهار و گل و سرو و چمنم
من که دل باخته ی دلبر شیرین سخنم
شاعرم شاعر باران و نسیم سحرم
عطر گلزار و پراکنده به هر رهگذرم
حس پاییزی من عشق شده همراهش
و هزاران غم و اندوه شده در آهش
عاشقی شور و شری خاص به...