بیو
زیبا متن: مرجع متن های زیبا و جملات بیو
دلم جا مانده در،کنج چشمانت.
༺ گرماے خانـہ از عشق ماבر شعلـہ ور مے شوב
من که در چالش چشمان تو.
میبازم دل.
یادت، نبودنت را بدجور به رخ میکشد.
هر چه میخواهی بکن، اما تو نشکن دل ما.
نگاه کردی و قلبم، میان چشم تو گم شد.
اوج گناه چشم من.
دیدن چشمان تو بود.
چشم انتظارم.
روزگار تلخ بی تو بودن به سر شود.
حق به دورت یا علی گویان بگردد یا علی
بی تو با این دل ویرانه تنها چه کنم.؟
تنهام انقدر تنها که صدای سکوت دل را میشنوم.
سهمم از آن چشمان تو،
چیزی به جز حسرت نبود.
کاش میشد به نبودن های پر تکرار تو عادت کرد.
به ذوق دیدن چشمان تو در خواب.
تمام شب بیدارم.
این نبودن های پر تکرار تو،
بدجور دلگیر است.
چشمان تو برده دل و دین و همه دنیایم را.
نیستی و دلم در غم تو میسوزد.
بهار،
آفتابگردانیست
که رو به رؤیاهایم شکفته…
دل گیر تو بود
وگرنه
با پرستو می رفت
ما به فدای تو شویم.
ای همه جان فدای تو.
عاشق میشوم؛
وقتی،
بهار،
اینجا،
می خندد...