متن غم عشق از دست رفته
زیبا متن: مرجع متن های زیبا و جملات غم عشق از دست رفته
خودش که نیست،
ولی غمش یار من است تا به ابد.
آنکه همیشه از من و از عشق میسرود
این بار پشت جمله اش اما گذاشته..!!!
دست بر پیشانیام بگذار! تب دارم هنوز
صبح دارد میرسد از راه و بیدارم هنوز
خشکسالی آمده اینجا ولی من بعد تو
تکه ابر کوچکی هستم که میبارم هنوز
شیشهی عطر دلم با رفتنت خالی نشد
اینهمه سال است از بوی تو سرشارم هنوز
هیچکس از شانههایم جز تو باری...
آن هنگام غزل که گفتی بنشین سنبل من
و من با لوندی گفتم که چه گفتی؟
که دلم خواست تکرار سخنت
و تو زیرک جانانه من گفتی هیچ
ای کاش هزاران یار می گفتی و باز
من می پرسیدم که چه گفتی
و تو باز می گفتی تکرارش
که شنید...
به چه مشغول کنم دیده و دل را.
که فراموش کند ناز دو چشمان سیاهت.
نگران دست هایت هستم
که بعد از،
از دست دادن من ، به که ، دست خواهد داد.
گفته بودی: «دوستت دارم.»
مهرِ دل، بر گفتهات بستم؛
نیستی دیگر چرا پیشم؟
من که گفتم: «با دلت هستم.»
به جای مانده برایم ز تو فقط ردّی
دل چه میدانست که دلتنگی چیست..؟
تا تو را دید و... دگر باره ندید....
عمــــــــرمان بیهوده بود...
گر بین لبهای من و تو پیوندی نبود...
ترک من کن سبز خوش رو
ترک من که..
سرمای تاریکی اتش نبض را به اسارت گرفت
که خانه ای رنگین کمان پس از زمستان سردخانه ای رنگ ها شد
ترک من کن سبز خوش رو
ترک من
که مبادا سرمایی صدایم ذوق غنچه ای شادت را به انجما ببرد...