متن جهان
زیبا متن: مرجع متن های زیبا و جملات جهان
ول کن این جهان را قهوه را بنوش..
این جهان ب کام ما از قهوه تلخ تر ..
نویسنده :المیرا پناهی درین کبود
ای تو ،تمام جهان من
راست بگو
قبل تو صبح روشن چه وهمی بود
که پرده ی سهمگین تاریک شب را کنار می زد؟
مهدیه باریکانی
بهار آمد، زمین از خوابِ زمستان بیدار شد
درختان لخت، سبز و پر از برگ و بار شد
خورشید از پسِ ابرها، رخ نمود و جهان روشن شد
سیاهی شب، با طلوعِ خورشید، پنهان شد
کوه ها که خموش و خفته بودند، بیدار شدند
با نورِ خورشید، جان گرفتند و...
ای بهارِ دلنشین، ای روحِ زندگی
با آمدنت، جهان دوباره زنده شد
نیمه ی درد آلود
سهمِ من از جهان
با خارشِ مدامِ تاول
و شعر که می جوشد
مثلِ گدازه
در دفترهای سوخته ام.
دست شستم ز جهانم بخدا بعد تو من
جان من از غم دوریت شد آن لحظه ....تمام
اعظم کلیابی بانوی کاشانی
سخت گذشت آنچه درذهن آدما بود
نمیدانم جهان هستی خودرا چه کرده
ولی میدانم یکی هست ناظر جهان
خودش هست
در من جهانی است
در امتِدادِ تاریکی...
فاطیماه نویسنده وشاعر
بگو چگونه شکوفا نشوم ؟
مجاور فوکو و تودورف
که رخنه کرده ای در زاویه دیدشان
و به اعجاز می کشانی انگشت های جهان را
دست پروده ی گدام درخت تناوری؟
که جوانه را خوب می فهمی
مریم گمار
.به روح لطیف سهراب سپهری
از پُشتِ شفافیتِ دلت
جهان گُلخانه است
پر از اطلسی و لادن و شب بو
تو
بر اریکه یِ مِهر نشسته ای .
آنقدر
ماهی
که
می گردد
جهان دور سرت .
حجت اله حبیبی
دیگر مگر به خواب ببیند
این مردم نجیب را
جهانی که بی تو
ارزش تماشا نداشت
و من چه عاشقانه
ولی بیهوده فرسودم
نگاهم را...
جهانی زیر نگاه هایم منتظر است
زیر چشم هایم ...
که وسعت دنیایی گمشده
به خود گرفته است
جهانی در نگاهم گم شده است
جهانی سردرگم
جهانی سرد
رعنا ابراهیمی فرد
همه جای جهان مقدس است
با از دست رفتن یک کشور همه دنیا از دست میرود
مانند بادکنکی که به هرجای آن سوزن بزنی تمام آن نابود خواهد شد
( عرشیا رمضانی)
تو که در حادثه ی کوچک حوضم
ابدِ ماه شدی....
تو که در خانه ی پُر پیچک قلبم
خودِ مهتاب شدی...
تو که در بازترین رایحه ی بی رمق قطره ی باران
به تکاپوی نگاهم غزلِ شاه شدی...
تو که در منزل کوتاه سکوتِ پُر حُزنم
پر فریاد شدی...
تو...
تاریکی درونم رافراگرفته بین سکوت مبهم جهان مانده ام یعنی میشود دفترخط خطیه ذهنم، همچوخطی راست بدون شک صاف شود؟
نگین رازقی
کاش آن روز که دشمنی ساخته شد
باران می گرفت، دشمنی را می شُست
که بقایی از خشم باستان نشود
که امروز انسان ، با انسان دشمن نشود
آن ریشه خشم در وجود انسان
باید روبیده شود غرور انسان
غرور مثل کوه آتش فشان
زیبایی دارد همانند کل جهان
ولی...
امروزه جهان ، تفکر و سرمایه پنهان از نظر ها( زمان) را صرف جهش و گسترش محیط زندگی ، و کشف هر آنچه که وجود دارد و افرادی نمیخواهند آنرا در ذهن و مغز خود بگنجانند می کند. ارتباط با یکدیگر، با محیط و با موجودات آشنا و بررسی شده...
تمامی زیبایی های جهان و جهانیان ،
نقاشی قشنگی از جانب خدای یکتا ست.
نویسنده:رحمان شاهسواری کینگ
من آموختم با تو معنای عشق
جهانی پر از علم وایمای عشق
جهانم دگر گون شد از نام تو
دلیل رسیدن به فردای عشق
اعظم کلیابی
بانوی کاشانی