متن راز
زیبا متن: مرجع متن های زیبا و جملات راز
رسید ایام تابستان،دوباره مشت گل وا شد
هزاران راز پنهانی،به یک لبخند افشا شد.
شرف.م.شمیم
ببخش که زبانم نچرخید بگویم دلتنگی امانم را بریده، که دوست داشتنت
از عمیق ترین لایه های دلم برآمد، پرید توی گلوم و نتوانستم تحویلت دهم...
من آدمِ دوست داشتن های
پرسر و صدا نیستم
آرامم؛ ساکت؛ کمی خجالتی
این یادت باشد، آدم های آرام رازهای پرآشوب دارند و تو...
روباه گفت:
بذار یه رازی و درِ گوش ات بگم:
فقط از طریق دریچهٔ قلبه که یه نفر می تونه درست همه چیزو ببینه!
چیزای مهم از دید چشمها مخفی اند . . .
شب!
این موجود چیره دست؛
که جنس اش، تماماً از دلتنگی ست.
مُهر سکوت بر لب انسان ها زده و
امان آن ها را حلق آویز می کند.
شب! این موجودِ پرفریب؛
هزاران نغمه یِ متناقضِ
رنج و شادی
را درونش گنجانده است.
شب!
این موجود رنجور؛
رازی را در...