متن ناامیدی
زیبا متن: مرجع متن های زیبا و جملات ناامیدی
ناامیدی کلید ندارد که در خانه ات را بگشاید
پا ندارد که به دنبالت بدود
دست ندارد که گریبانت را بچسبد
چشم ندارد که تماشایت کند
دهان ندارد که صدایت بزند...
ناامیدی گاهی کلمه ای ست
که در میان نامه ای به دستت می رسد
یا که سکوتی ست حاکم...
هنر آن است که در عمق نا امیدی،
حیاتی از امید تازه کنیم...
دستهایم را دوست داشتم؛
دستهایم پر از چمن بود؛
بوی سبزینه ی سبز علف می داد؛
امّا افسوس حالا،
در دستهایم تنها،
چند خط زرد نامفهوم،
مانده به جا!
زهرا حکیمی بافقی،
کتاب صدای پای احساس،
ص ۱۶۳.
گاهی تمام آدمی جمع شده در عنصری به اسم امید ....
امید را که از آدم بگیری دیگر هیچ چیز برایش باقی نمی ماند و فروپاشی می کند .
فروپاشی در اتم به معنای هلاکت آن است اما در آدمی به چه معناست ؟
من گمان میبرم هر گاه همه...
زندگی دردی ست شاید نیست درمانش هنوز
در شروعش مانده ام با فکر پایانش هنوز
سخت شد هرلحظه اش هرروز، هرجا، در دلم
حسرتی دارم من از یک ذره آسانش هنوز
قصه را غمگین نوشت از اولش شاید خدا
هرکسی زخمی به دل دارد و بر جانش هنوز
آب را...
همونجا که به ته خط رسیدی؛ ناامیدی همه وجودتو گرفته
نمیدونی با خودت چندچندی
خدا داره نگات میکنه ببینه
کِی صداش میزنی بیاد دستتو بگیره...
صداش کن رفیق ،بذار کمکت کنه ..
|صاد.میم|
صدایم کن! صدایم کن دوباره
بگیر از خوابم این کابوس ها را
اسیرم در شبی سرشار از مرگ
بچین روی سرم فانوس ها را
شدم تنهایی قاجار انگار
ببین در وحشتِ من روس ها را!
سکوتم گور تلخ ناامیدی ست
کسی می آورد ناقوس ها را
لبم را مرگ می...