متن کوتاه
زیبا متن: مرجع متن های زیبا و جملات کوتاه
من چرا شاعر و عاشق نشوم، وقتیکه.
سی و دو حرف الفبا، همه مجنون توأند.
ما که هرگز نتوانیم حسینی بشویم
پس بیایید بکوشیم یزیدی نشویم
بوسیدم
دودی را که
ریه اش را بوسیده بود....
زهره تاجمیری
خوابم را
پرنده ای نوک می زد
تو آمدی و لغزید
بالی بر شانه های پنجره
آغوش تو خانـہ ے من است
سـ؋ـت בر آغوش بگیر تا خانه ام در اوج عشق گرم شود..
ღ꧁ღ╭⊱ꕥ تاب تاب گیسوانت شاخسار بهار است
پریشاט کن گیسویت را تا بهارم گل باراט شوב
چشمان تو ممنوعه ترین جای جهان است.
من فاتح این چشمم و فارغ ز جهانم.
اشک آمد ورسوا کرد این بغض غریب را
غریب بمانی ای چشم از بس
این دل را رسوا می کنی…
عشق جریانیست مداوم،
در میان چشم تو تا قلب من.
از احساس،
چه دیدی،
جز غم و اشک؛
که هنوز هم،
داری عطش،
برای بودنش؟!
به حالِ سنگی میمانم
میانِ رودی خشکیده
تو رفتهای
اما خاطراتت
همچنان در جریان...
وقتی،
به یاد تنهاییهایم میافتم،
دردی،
در ناکجای احساسم،
زاییدن میگیرد!
در حکومت، مهرورزیو، عدالت، لازمست؛
مثلِ مولایم که بوده، حاکمی بس مهربان.
بس که کاسه، کاسه تاسه، خوردهایم،
صبرمان لبریز گردیده؛ خدا!
بیا؛
سازِ دلم را کوک کن،
با عاشقیهایت؛
بشو شور و،
بزن ساز و،
یکی شهناز،
با قلبم!
نرو از پیش من؛
آخر،
مجالِ بی تو بودن نیست؛
دلم مویه کند هر دم؛
بگرید زار؛
میگیرد!
اجاق دل، ز بهرِ مهرِ تو، گرم از محبّت شد!
بیا مهمان قلبم شو؛ که احساسم به وجد آری!