متن کوتاه
زیبا متن: مرجع متن های زیبا و جملات کوتاه
سوختیم از اضطراب عشقی که بهر ما تسکین نداشت
خاطرمان ملول گشت و جانمان گرفت و لب نگشودیم
هوایم، با تو شد حالا، پر از مهر؛
نفس هستی و با تو، میکشم، دم!
مرا، مست از محبّت کن، دمادم
تو از جامِ تبِ صهبای احساس
دارد احساسم، سپاس از «تو»؛ که گشتی یارِ من؛
گشتهای یارِ دلِ تنهای شببیدارِ من!
در دلم بوران نشست و قاصدک بی آرزو شد
در نگاهم ابرِ سَرکِش؛ گونه هایم را وضو شد
و من ایمان دارم
که موهای خرمایت
هوش از سر تمام نخلستان
برده است.
صرفاً جهت اطلاع : قشنگترین جرم دنیا، دزدیدن دل تو بود که البته من افتخارشو دارم !
تو برای افسانه هایم
هزار ویک شبی
با من بیا
تا پایان شهرزاد افسانگی ها
سایه ای
روی دیوار لبخند زد
سراسیمه
شیفته ی سایه ات شدم
دلِ تشنهام را،
به دریا رسان!
به رویای آبیِ زیبا رسان!
دلم،
خواب دیده،
تو را،
هر زمان؛
بیا؛
باورم را،
به رویا رسان!
بدم،
عشق را،
در سرورِ دلم؛
و جان را،
به مهر و،
به گرما رسان!
تمامِ مرا،
بالِ پرواز ده؛
به باغِ صفا وُ،
تماشا رسان!
به احساسِ جانم،
بزن چشمکو،
مرا تا به مرزِ ثریا رسان!
من دلم تنگ است
ره چاره نمی بینم
چگونه دربیارم دل؟
صاحب این ملک و این مکنت تویی؟
بس خیال خام درسرت پرورده ای
اسمان بنـבر عباس غروب کرـב
لباس قرمز خونے ب تن کرـב
میزنی تیرِ جفا، بر قلبِ من؛
باز هم میخواهمت؛ نامهربان!
باران آمد و
چکّه چکّه
نمِ یادت
ابری نمود آسمانِ احساسم را
باز، آهوی دلم گشته، شکارِ لحظهها!
تورِ غم، در پای جان؛ جان شد به تارِ لحظهها!