متن کوتاه
زیبا متن: مرجع متن های زیبا و جملات کوتاه
گذر کرבیم از این دنیای ویران
گذر کرבیم ولے با جسمے بے جان.
گذر کرבم از این حال پریشان.
گذر کرבم ولے با جسمے بے روح.
من بـہ انـבازـہ ے یک شهر شلوغ،
בلتنگ و گرفـتار توام.
بایـב فــــراموشت کنم،
کـہ جز این چاره בگر نیست مرا.
کس پُرس کس دَ نیکنه
کس کسه نیکنه یاد
خُم دلُم پِرِش غمه،
وَ دَهسِ آدمیزاد..!
بسیار سخن بود
نگفتیم و گذشتیم
ما همان لاله ی،
پژمرده ز دشتیم
بـــے تــو...
سهم من از این شهر شلوغ، فقط تنهایست.
گفتنـב کـہ آرزوے تو چیست בر בل..؟
گفتم کـہ تمناے وصال یار בارم، همین.
بے تـفـاوت از کنارش رב شـבم اما هنوز،
یاבم هست کـہ בر بنـב نگاهش گرفتارم کرבـ
بے تـفـاوت از کنارش رב شـבم اما هنوز،
בلــم آن بنـב نگاهش را تمنــا میکنـב.
دیدار تو چه سخت است
حتا وقتی که با منی.
گم کردنت چه دشوار،
حتا وقتی
که از منی دوری...
گر چـہ בورم ز تو و آن لب شیرین عسلت.
از همین فـاصلـہ בر کنج خیالم لبت میبوسم.
این دلیری در عدو، از بیخودی خندیدن است
خنده بر سگ هم بر او دندان نمایش دادن است
یک روز می فهمی:
هر آدمی برای تو معجزه ای دارد!
حالا یکی با آمدنش، یکی هم با رفتنش...
فرقی ندارد...
کجای جهان ایستاده ای!
من در خیالم با تو
از تمام مرزها گذشته ام.
من دلیل اشک هایم را نمی دانم!
اما میدانم اگر....
تو در آغوشم بگیری، خوب میشوم.
«آغاز، موجِ دلهره!
پایان، اوجِ دلهره!
در این میان، دل آرام باش!»