100 متن کوتاه ادبی ۱۴۰۳ جدید 2024
کپشن ادبی برای اینستاگرام و بیو واتساپ
آواز عاشقانه ی ما در گلو شکست…
حق با سکوت بود، صدا در گلو شکست
تا آمدم که با تو خداحافظی کنم
بغضم امان نداد و خدا... در گلو شکست…
لینک متن
تو وقتی میبینی که من افسرده ام نباید بگذری،
سکوت کنی،
یا فقط همدردی کنی!
بنا کننده ی شادیهای من باش!
مگر چقدر وقت داریم؟
یک قطره ایم که میچکیم در تن کویر و تمام میشویم.
لینک متن
دلتنگ که شدی
برای دو نفر چای بریز
سهم خودت را بنوش
و بگذار سهم من
به رسم و عادت همیشگی اش
از دهن بیفتد
لینک متن
من در این خلوت خاموش سکوت
اگر از یاد تو یادی نکنم، میشکنم
لینک متن
هیچ نمی دانم عشق های دیگر چه سان اند؟
من با نگاه کردن به تو
با عشق ورزیدن به تو زنده ام.
عاشق تو بودن ذات من است.
لینک متن
بیا...
دنیا نمی ارزد
به این پرهیز و این دوری
لینک متن
صورتم را به شانهاش گذاشتم و گفتم: دوست دارم ماه من و تو همیشه پشت ابر بمان و هیچکس از عشق ما باخبر نشود.
آدمها حسودند
زمان بخیل است
و دنیا عاشقکش است.
لینک متن
تو را می جویم فراتر از انتظار
فراتر از خودِ خویشتنم
و آنچنان دوستت دارم
که نمی دانم
کدامیک از ما غایب است ...
لینک متن
اگر زمان منتظر ما میایستاد تا ما به بلوغ برسیم، قطعا زندگی با نقصهای کمتری را تجربه میکردیم !
نمیدانم زندگی بدون واژهی «افسوس» چه شکلی خواهد بود! شیرینتر است یا مزهی یکنواختی دارد !؟
لینک متن
من به پایان دنیا اهمیت نمیدهم
چون دنیای من
بارها تمام شده
و صبح روز بعد
دوباره از نو
آغاز شده است.
لینک متن
تا برآمد نفسم، جمعِ هوادارت سوخت
روبروی منِ دیوانه، نفر جمع مکن
لینک متن
دیوانه بمانید اما مانند عاقلان رفتار کنید، خطر متفاوت بودن را بپذیرید اما بدون جلب توجه متفاوت باشید، جایی که همه مثل هم می اندیشند اصلا کسی فکر نمی کند.
لینک متن
همین که جسمَت کنارِ دیگریست و
فکرت در آغوش من
یعنى؛
آه ام........
گریبانت را گرفته...
لینک متن
در اینکه زن ،
یک اثر هنریست
شکی نیست !
لینک متن
خوش میروی در جان من
خوش میکنی درمان من
ای دین و ای ایمان من
ای بحر گوهر دار من ...!
لینک متن
سکوت می کنم و عشق ، در دلم جاریست
که این شگفت ترین نوعِ خویشتن داریست
تمامِ روز ، اگر بی تفاوتم ؛ اما
شبم قرینِ شکنجه دچار بیداریست
لینک متن
بیا ساقی
بزن سازی
برقصانم!
چونان چرخی! بگردانم
سرم غوغاست.
بفهمانم!
دلم شیداست .مرنجانم
لینک متن
با آن همه دلداده
دلش بسته ی ما شد
ای من به فدای
دل دیوانه پسندش.....
لینک متن
یارب تو مرا به نفس طناز مده
با هر چه به جز تست مرا ساز مده
من در تو گریزان شدم از فتنهٔ خویش
من آن توام مرا به من باز مده
لینک متن
ما مانند پروانه هایی هستیم
که برای یک روز پر و بال می زنند
و فکر می کنند که آن برای همیشه است.
لینک متن
هر روز به شیوهای و لطفی دگری
چندانکه نگه میکنمت،
خوبتری
گفتم که به قاضی بَرَمَت،
تا دل خویش،
بستانم و ترسم،
دل قاضی ببری
لینک متن
گر عشق من از پرده عیان شد عجبی نیست
پوشیدن این آتش سوزنده محال است...
لینک متن
دلم باران سرد صبح پاییزی هوس دارد
که نم نم می رسد از راه و
عاشق می شود شهری ...
لینک متن
چون صاعقه،
درکوره ی بی صبری ام امروز
از صبح که برخاسته ام،
ابری ام امروز...!
لینک متن
یا به زوال میروم ؛
یا به کمال میرسم !
یکسره کن کار مرا
بگو که عاشقم،
بگو…............
لینک متن
نگاهت آباد ای عشق!
اما،
پلک بر هم زدنت
خانه خرابم کرده است
لینک متن
عشق شادی ست
عشق آزادی ست
عشق آغاز آدمیزادی ست
لینک متن
شعر خواندم
که تو را از سر خود اندازم
تو خودت
شعر شدی در سر من افتادی
لینک متن
تو مثل تمام رفتن ها هستی که برمیگردی
و من مثل تمام برگشتنها ؛
اینجا منتظرت میمانم ..!
لینک متن
به صحرا بنگرم صحرا ته وینم
به دریا بنگرم دریا ته وینم
بهر جا بنگرم کوه و در و دشت
نشان روی زیبای ته وینم
لینک متن
بغل کن مرا
چنان تنگ که هیچکس نفهمد
زخم....
روی تن من بود٬
یاتو
لینک متن
بعدِ تو
با هر غروبی ؛
بی قراری میکنم
می نشینم با نبودت جمعه داری میکنم ...
لینک متن
وقتی قلبم
در دل تو می تپد
چه جوری از خودم بگویم
لینک متن
از آتش دل ،شمع طَرَب را مانَم
وز شعله ی آه،سوزِ تب را مانم
دور ازلب خندان تو ،ای صبح امید
از ناله ی زار، مرغ شب را مانم
لینک متن
خفتگان را خبر از
محنت بیداران نیست
تا غمت پیش نیاید
غم مردم نخوری ...
لینک متن
شیشه نزدیک تر از سنگ ندارد خویشی!
هر شکستی که به هرکس برسد
از خویش است!
لینک متن
این شهر
مرا با تو
نمى خواست عزیز...
لینک متن
ﻭﻗﺘﯽ ﺗﻮ ﻧﯿﺴﺘﯽ
ﺷﺎﺩﯼ ﮐﻼﻡ ﻧﺎﻣﻔﻬﻮﻣﯽ ﺳﺖ !
ﻭ ﺩﻭﺳﺘﺖ ﻣﯽ ﺩﺍﺭﻡ ﺭﺍﺯﯼ ﺳﺖ،
ﮐﻪ ﺩﺭ ﻣﯿﺎﻥ ﺣﻨﺠﺮﻩ ﺍﻡ ﺩﻕ ﻣﯽﮐﻨﺪ!
ﻭ ﻣَﻦ ﭼﮕﻮﻧﻪ ﺑﯽ ﺗﻮ ﻧﮕﯿﺮﺩ ﺩﻟﻢ؟
ﺍﯾﻨﺠﺎ ﮐﻪ ﺳﺎﻋﺖ ﻭﺁﯾﯿﻨﻪ ﻭ ﻫﻮﺍ،
ﺑﻪ ﺗﻮ ﻣﻌﺘﺎﺩﻧﺪ
لینک متن
شب را نوشیده ام
و بر این شاخه های شکسته
می گریم.
مرا تنها گذار
ای چشم تب دار سرگردان!
مرا با رنج بودن تنها گذار.
لینک متن
هنر عشق فراموشی عمر است، ولی
خلق را طاقت پیمودن این صحرا نیست
لینک متن
شنیدمت که نظر میکنی به حال ضعیفان
تبم گرفت و دلم خوش به انتظار عیادت...
لینک متن
منم که شهره ی شهرم به عشق ورزیدن
منم که دیده نیالوده ام به بد دیدن
وفا کنیم و ملامت کشیم و خوش باشیم
که در طریقت ما کافریست رنجیدن...
لینک متن
هزار بار هم که از این شانه به آن شانه بغلتی،
این شب صبح نمی شود........
وقتی دلتنگ باشی........
لینک متن
-بس که خمیازۀ فریاد کشیدم،
دیریست ؛
خوابهایم همه کابوس،
همه فریادند…
لینک متن
درس امروز جدید است !
نفس....
نقطه.....
نفس....
بنویسید پرستو و بخوانید قفس ...
لینک متن
دل به هجران تو
عمریست شکیباست ولی
بار پیری شکند پشت شکیبائی را...
لینک متن
هزار آتش و دود و غم ست و ...
نامش عشق
هزار درد و دریغ و بلا و ...
نامش یار
لینک متن
خبرت هست که از خویش خبر نیست مرا ؟
گذری کن که ز غم راهگذر نیست مرا
گر سرم در سر سودات رود نیست عجب
سر سودای تو دارم ،غم سر نیست مرا ...
لینک متن
گر تو شیرینِ زمانی !
نظری نیز بہ من کن کہ بہ دیوانگی از
عشق تو ...
فرهادِ زمانم !
لینک متن
این سر که ز اندیشه مرا بر سر زانوست
گر بر سر زانوی تو می بود چه می بود؟
لینک متن
با
کدامین
شانه
بهتر
میکنی
دیوانه ام
موی تو شانه کنم یا سر نهی بر شانه ام
لینک متن
تو از ایّوب می گویی که
صبرش آن چنان بودَست
پُر از بیتابیَم امّا
تو از من تاب می خواهی
کنارت هستم و عاشق،
نفسهایم همه اُمّید
مرا رفته، مرا مُرده،
مرا در قاب می خواهی؟
لینک متن
تب کردن تو
مردن من
هر دو بهانه ست ...
عشق است که بین من و تو در تب و تاب است...
لینک متن
صد بار گفتمش
وسط حرف من نخند
یکبار خنده کرد
بیا عاشقش شدم
لینک متن
گفتی که به وصلم برسی زود مخور غم
آری برسم گر ز غمت زنده بمانم
لینک متن
وه چه شود اگر شبی
بر لب من نهی لبی
تا به لب تو بسپرم
جان به لب رسیده را
لینک متن
یا بفرما به سرایم یا بفرما به سر آیم
غرضم وصل تو باشد چه تو آیی چه من آیم
گر بیایی دهمت جان ور نیایی کشتمت غم
من که بایست بمیرم چه بیایی چه نیایی
لینک متن
لبم هوای لبت را
دلم هوای دلت
عجب هوای عزیزی
میان فکر من است
و
مانده ام که
بگویم : ؟؟؟؟
تنم هوای تنت
لینک متن
به تو گفتم:گنجشک کوچک من باش
تا در بهار تو
من درختی پر شکوفه شوم
و برف آب شد
شکوفه رقصید آفتاب درآمد.
لینک متن
دل به تو سجده می کند
قبله اگرچه نیستی
نیتِ هر نماز من
مذهب و عشق کیستی ؟
لینک متن
امشب از غصه پرم حوصله داری، یا نه ؟
می توانی به دلم دل بسپاری، یا نه؟
لینک متن
خزان به قیمت جان
جار میزنید اما
بهار را به پشیزی
نمیخرید از من
لینک متن
تا شب همه شب خواب به چشمم بنشانم
تا پر شود از حسّ حضور تو ضمیرم
باید تو بگویی شبت آرام عزیزم
تا با نفس گرم تو آرام بگیرم
لینک متن
خواب نمیبرد مرا ، یار نمیخرد مرا
مرگ نمیدرد مرا آه چه بی بها شدم
لینک متن
به آتش میکشم خود را ، همه افکار بیخود را
به هر دم میزنم اما ، تو از من در نمی آیی
لینک متن
تا تو مراد من دهی
کشته مرا فراق تو
لینک متن
عشق ،
داغی ست
که تا مرگ نیاید
نرود ...
لینک متن
من آنِ توام
مرا به من
باز مده...
لینک متن
سیزده را همه عالم به در امروز از شهر
من خود آن سیزدهم کز همه عالم بدرم
لینک متن
دیگران چون بروند از نظر از دل بروند
تو چنان در دل من رفته که جان در بدنی
لینک متن
می شود عاشق بمانیم؟
می شود جا نزنیم ؟
می شود دل بدهم
دل بدهی
دل نکنیم ؟
لینک متن
آنکه مسٖت آمد و
دستی به دلِ ما زد و رفت
خواست تنهایی ما
را به رخ ما بکشد!
لینک متن
حق نداری به کسی دل بدهی ، اِلّا من
پیش روی تو دو راه است فقط من یا من
لینک متن
نکند فکر کنی در دل من یاد تو نیست
گوش کن نبض دلم زمزمه اش با تو یکیست
لینک متن
باز هم کشته و بازنده ی این جنگ منم
که تو با لشکر چشمانت و
من یک نفرم
متن غمگین لینک متن
رفتی ای آرام جان
آتش بجانم کرده ای
نشتر غم را فرو
در استخوانم کرده ای
لینک متن
هر چند بشکستی دلم از حسرت پیمانه ای
اما دل بشکسته ام ، نشکست پیمان تو را
لینک متن
رَفت آن تازه گُل و ماند
به دل خار غمش
گُل کجا جلوهگر و
سرزنش خار کجاست؟
لینک متن
دل به دلبر دادم و ، دلدٖار ، دل را ندید
دل به دلبر دل سپرد ،دلدار ،پا از دل کشید
دل به دنبال دلش ، دل دل کنان ، دلخونِ دل
دل شکست و
تیره روزی شد نصیب دل ،دلا
لینک متن
گیرم که حرام است
لبی تر کنم از تو
پیش نظرت
تشنه بمیرم چه؟
حلال است ؟
لینک متن
بغض پنهان گلویم شده ای
هرشب از دوری تو می میرم
لینک متن
سر پیری اگر معرکه ای هم باشد
من تو را
باز تو را
باز تو را میخواهم
لینک متن
اسراف کرده ایم خودمان را به پای عشق
چون کودکی که در پی یک توپ پاره بود
لینک متن
غالبا در هر تصادف می رود چیزی ز دست
لحظه ی برخورد چشمت با نگاهم دل برفت
لینک متن
میان خواب و بیداری
شبی دیدم خیال تو
از آن شب واله و حیران
نه در خوابم نه بیدارم
لینک متن
به خدا هیچ کس در نظرم غیر تو نیست
لا شریک لک لبیک خیالت راحت
لینک متن
موسی عصایش
محمد کتابش
و تو چشمانت
لینک متن
ای لبانت بوسه گاه بوسه ام
خیره چشمانم به راه بوسه ات
لینک متن
برو آنجا که تو را منتظرند...
قاصدک
در دل من،
همه کورند و کرند ...
لینک متن
میروی یک روز و با خود میبری روح مرا
لینک متن
اکنون که بدون تو نشستیم
با خاطره هایت همه جا دست به دست ایم
لینک متن
عطر تو چون گلاب عشق
مست کند خیال من
لینک متن
همه ماهر شده اند...
یک نفر هزاران نفر را,
با هم دوست دارد...!
اما من!
ناشیانه به یک نفر,
دل میبندم هزاران بار️️
لینک متن
سردش بود!
دلم رابرایش سوزاندم!
گرمش که شد
باخاکسترش نوشت خداحافظ ...
لینک متن
گفته بودند:
از دل برود هر انکه از دیده برفت...
تو که همچون نفسی
تو که از دیده برفتی و نرفتی از یاد...
لینک متن