پنجشنبه , ۱ آذر ۱۴۰۳
آهای بارون پاییزی کی گفته تو غم انگیزی تو داری خاطراتم رو تو ذهن کوچه می ریزی...
“عشق” یعنی که خیابان به خیابان همه را رد کنی و ،ناگهان بر سر یک کوچه کمی مکث کنی…!...
گنجشک/می خوانَد/گلوی پنجره /می شکوفد/سپیدی/جارو می کشد/کوچه ها را...
کوچه به کوچه تمام روز را رقص پا می کند پدر باپارو //...
وقتی بیایکوچه چراغون میشه باز دوبارهبارون عشقم رو تنخسته تو میباره...
کسی چه می داندامروز آرزوی کدام دیروز است؟!و فردا در پس کدام کوچهتو را خواهم دید...
بیا دوباره کوچه را خاکی کنیماز این آسفالت های سردبوی آمدنت بلند نمی شود....
شست بارانهمه ی کوچه خیابان ها را...پس چرا مانده غمت بر دل بارانی من...؟...
در کوچه ، خیابان ، متروصدای تو را می شنومدر خانه ، سکوت ، رویاهامی گویند دیوانه اممی گویم دیوانه اگر بودمکه صدای شما را می شنیدم...
کوچه و خیابان/پر شده از آدمهایی که دیگر لازم نیست برای داشتنشان تلاش کنیاشاره ای کافیست!تو اما خاص باش...یک خاص دست نیافتنی......
خیلی بچه بودم نمی دونستم دوست داشتن یعنی چه! فقط می دونستم وقتی اون تو کوچه اس منم باید باشم...
اگر در تقدیرت باشد دنیا هم برای رسیدن به او کوچک است ولی اگر در سرنوشتت نباشد حتی در کوچه ی بن بست هم به همدیگر نمی رسید......
آنکه یک عمر به شوق تو در این کوچه نشستحال وقتی به لب پنجره میآیی نیست...
دارم میرم از این خونه / که رویاهاش پریشونهاز این کوچه که دلتنگه / از این شهری که دل خونه...
من از نهایت شب حرف میزنممن از نهایت تاریکیو از نهایت شب حرف میزنماگر به خانۀ من آمدی برای من ای مهربان چراغ بیاورو یک دریچه که از آنبه ازدحام کوچۀ خوشبخت بنگرم...
این برگهای زرد به خاطر پاییز نیست که از شاخه میافتند قرار است تو از این کوچه بگذری و آنها پیشی میگیرند از یکدیگر برای فرش کردن مسیرت...
فرقی نمیکندپنجه طلایی آفتاب باشدیا انگشتهای خیس باراناین پنجره دیگرجواب سلام آسمان را نخواهد دادوقتی قرار نیستتو از این کوچه بگذری...
بی تو ، مهتاب شبی باز از آن کوچه گذشتمهمه تن چشم شدم خیره به دنبال تو گشتمشوق دیدار تو لبریز شد از جام وجودمشدم آن عاشق دیوانه که بودم !در نهانخانه جانم گل یاد تو درخشیدباغ صد خاطره خندیدعطر صد خاطره پیچیدیادم آید که شبی با هم از آن کوچه گذشتیمپر گشودیم و در آن خلوت دلخواسته گشتیمساعتی بر لب آن جوی نشستیمتو همه راز جهان ریخته در چشم سیاهتمن همه محو تماشای نگاهتآسمان صاف و شب آرامبخت خندان و زمان رامخوشه ماه فرو ریخته د...