متن آرامش بخش
زیبا متن: مرجع متن های زیبا و جملات آرامش بخش
بهار تویی، ای همه هستی و جانم
به شانهات تکیه زنم، سبز بمانم
ز عطر نفسهای تو راهم شکوفاست
در سایهات آرام، ز غمها برهانم
با نور نگاهت شب تارم شود روشن
چون ماه فروزان به رهت ره بسپارم
دستان تو مأوای دل خستهی من شد
در آغوشت ای یار،...
سرای جان بگیرد پرتو از گلنغمههایی
که با آهنگِ مهرِ مادری، دارد نوایی
گاهی بهترین کاری که میشه کرد -
نه فکـره - نه خـیال - نه تـعجب - نه نـاله و نه زاری...
فقط باید یه نفـس عمیق کشید و ایمـان داشت که بالاخره همه چیز اون جوری که باید ،
درست میشه
خونـه دلتون گرم💚🩷🧡
به راه رب، گر صد سال رهسپار شوی
به یک نگاه، ز فیضش امیدوار شوی
ز سعی خویش، اگرچه به مقصد نرسی
به لطف رب، در این ره سزاوار شوی
دل از تلاش و ز رنج و غم ایمن مدار
که در پیالهٔ صبر، مغفور و رهاشوی
به بزم رب،...
تولدت،
تصادف نبود…
خدا،
در لحظهای که جهان داشت
از عشق خالی میشد،
تو را نوشت—
نه برای خودت،
برای ما
که دیگر باورمان نمیشد بهار دیگری در راه باشد
با تولدت،
فروردین،
ماه شروع بهار شد.
تولدت مبارک…
تو عیدیِ خدایی
به دلِ روزهایی
که هیچ نشانی از امید...
ما را از سادگی ترسانده اند.هیچ کس نگفت سادگی هم خوب است .
هیچ کس نگفت ساده که باشی
ساده میخندی،
ساده شاد میشوی،
ساده ذوق میکنی،
ساده می بخشی و ساده تر دل می بندی ...
همدیگر رایافتن هنرنیست...
هنر این است که همدیگر را گم نکنیم...
آدمهای ساده...
دستهای مهربانت
سایهسارِ قلبهای خسته بود
و آفتابِ نگاهِ گرماییِ تو
آرامش دلهای شکسته را
تضمین مینمود
اینک؛ امروز
کوچههای کوفه وامدارِ تواند
ردّ پاهای مهربانت هنوز
جاریست
در شبانههای هر کوی و برزن
و نگاهِ گرمِ دستانت
چنگِ نوازش مینوازد
بر گونههای یتیمانِ بیوهزن
کودکان، امروز
در سینههاشان بسیار...
مهربانی، نغمهای در جان دل
چون نسیمی در بهار آب و گل
چشمهای جوشنده از لطف و صفا
روشنیبخش ره شام بلا
دست گرمی بر تن سرمای درد
مرهمی بر زخمهای ناگزد
بیدریغ و بیغرور و بیریا
همچو باران در میان کهربا
هر کجا لبخند را معنا کند
غنچه را...
تو آفتاب محبت بیکرانهای
مهری که بیدریغ، به دلها نشانهای
چون شانهای که غصهی مویم ربوده ای
چون سایهای که بر سر من بیبهانهای
در چشمهای خستهی تو خواب گم شدهست
اما هنوز روشن و گرمِ ترانهای
دستت پناهگاه من از بادهای تلخ
آغوش تو امید منِ کودکانهای
وقتی که...
آرام باش، هر چه شود خود به جای خویش
طوفان اگر رسد، رود آن بر رهی ز پیش
باید که در هجومِ بلا قد برافرازی
در پیچ و تاب حادثه، با صبر چاره جویش
هر سو هزار راه و نگاهی به پشت سر
دل را اگر ز وهم رهانی، شود...
"ربنای شجریان... صدایی که بوی خدا میدهد"
هر بار که صدای ربنای شجریان در گوشم طنین انداز میشود، انگار قلبم از زمین کنده میشود و به آسمان میرود. انگار همهی خستگیهای دنیا رنگ میبازند و جایشان را نسیمی از آرامش پر میکند.
چه کسی میتواند آن نغمهی ملکوتی را بشنود...
شب تنها همـבمیست کـہ ما را בر سکوت بـہ آرامش مے خوانـב
شب تنها مونسیت کـہ ما را با صـבاے جیک جیک پرنـבگاט آرام مے کنـב..
شب تنها یاریست کـہ با صـבاے نت باراט و ،وزش آرام باב برایماט لالایے مے خوانـב ..
شب پر از اسرار است ؋ـقط کا؋ـیست...
رمضاט آمـבے בر عیـב یا ربنا بگو
عیـב نوروزم בر رمضاט شـב بهشت یا ربنا بگو
سـ؋ـرـہ ے ا؋ـطار בر عیـב باز شـב و نشستیم בر محـ؋ـل خوباט یا ربنا بگو
عیـב نوروز با رمضاט בست בر בست آمـב یا ربنا بگو
خـבامهماט نوازست و בر خانـہ اش باز است...
مرهم زخم ما فقط دعای مادر است.
ای دوست غم مخور آه تو وجدان خوابش را بیدار میکند..
میدانم دست یاری دراز کردی و سیلی قضاوت خوردی..
آه تو ،تازیانیست به وجدان خفته اش ..
غم مخور فصل ها در حال گذر هستند..
خزان تو بهار میشود
لطفی که به من تو داشتی کافی بود
بی منّت و چشم داشتی کافی بود
یک آیه قرآن و حتّی یک سیب
یا خنده برای آشتی کافی بود