متن آرمان پرناک
زیبا متن: مرجع متن های زیبا و جملات آرمان پرناک
درونِ چشمانِ دریایی ات /
سالهاست دو صیاد در سکون /
با قلبشان /
به هم دست تکان می دهند /
پس /
کی خبر از صید خواهد شد؟
«آرمان پرناک»
در سرم قارقار می چرخد
مسلخی در تمامِ تن برپاست
حالِ سربازِ روی مین دارم
که خبردار می شود باباست...
«آرمان پرناک»
و چگونه نشان دهم
دردهای کوهمندم را
به چشمانی که دشت می بینند!!
من،
نقطه ای درد و دور .
«آرمان پرناک»
در دلم
آوایی ست که تنها
به احترام تو بر می خیزد
دروغ نمی گویم
با همان لهجه ی چشمانت
کافیست صدایش زنی: زندگی ...
آرمان پرناک
پلک هایم /
دمادم /
روی مین ها پا می گذارند /
در گلویم /
هزار کبوترِ تیرخورده /
هزار کبوتر بی پر /
هوای پرکشیدن دارند...
آرمان پرناک
بی تابِ طرد ِ درد ِ خودم بودم /
بی تاب ِ درد ِ طرد ِ خودم هستم /
بر دست ِ پینه بسته ی من, اجبار ... /
دیوار و قاب ِ قدّ خودم هستم /
آرمان پرناک
تردید
بادکنکی ست
نخ به شاخه ی ایمان
دیر یا زود
باد یا شاخه
یکی
از تردید می جنبد
آرمان پرناک
خیلی تکاندمش /
راک /
تازه خوابش برد /
جاده را پوشیده ام برای تو /
با همان کلاهِ شلوغِ شهر بر سر /
و شالِ حیران بر گردن /
دارم می آیم...
در گوشه ی چشمم
طلوع و غروب آفتاب هم
به هم رسیده اند
من
که دو پای زمان دارم
پس
چرا به تو نمی رسم ...
«آرمان پرناک»
در سینوسِ صفرِ خاک
اسیرست رودخانه
ماهی ها
جوابِ سلامِ آب را نمی دهند،
کمی اکالیپتوس لطفاً !!
«آرمان پرناک »
با دوچرخِ گوش ات /
تمامِ کوچه پس کوچه های پُرچانه را دور زدی /
یکبار /
یکبار از بن بستِ صافِ سکوتم گذر کن !...
«آرمان پرناک»
شاید شکسته دنده و دندان و دل کبود ...
باجی نمی دهم به شغالانِ شبهِ شیر !!
«آرمان پرناک»