متن عاشقانه غمگین
زیبا متن: مرجع متن های زیبا و جملات عاشقانه غمگین
در من زنی ، آرام و پرتکرار می میرد
نعش خودش را با دو دست خویش میگیرد
از وحشت فریاد های بی امان مرد
سر را بغل میگیرد از حجم نفیر و درد
از طعنه هایش میشود لحظه به لحظه آب
شد زندگی در چشمِ او ، مانند یک مرداب...
هر لحظه ثانیه شمار
نبودنت را فریاد می زند
ضربان قلبم چه ناکوک می شود
وقتی که ساعت
به وقت نبودنت
کوک است
مجید رفیع زاد
سلام على حسرت بَقیَت فی القلب؛ و ربّما ستبقى
سلام بر حسرتی که در قلب 🖤ماند و خواهد ماند
القلب💔مجروح و محزون من مصیبتک
و چه سخت است وداع با تو
وقتی طاقت جدایی نیست
جسمم می رود اما روح و قلبم کنار می ماند
پنجشنبه های دلتنگی
وادی السلام...
محبوبِ قلبِ از دست رفته ام!
تو رفتی و...!
و من هنوز نفهمیدم کدام دخترِ خوشبختِ جهان، کنارت زندگی و شب ها سر بر بالین میگذارد!
از همان دختری حرف میزنم که مطمئنا از من زیباتر و خوشبخت تر هست:)
محبوبم!
آخرین تصویر از چهره ات هنوز در ذهنم ماندگار است.
همان شب سرد زمستانی که دم از رفتن زدی...یادت هست؟
آن کوچه ی بن بست که آخر شد بن بست آرزوهایم!
زیر آن چراغ برق با نور زردش... با آن لباسِ بافت قهوه ایت که همخوانی زیادی با چشمانت...
اگه دلت براش تنگ بشه چیکار میکنی؟
+ خب بهش زنگ میزنم یا قرار میذارم ببینمش دیگه
اگه نتونه جواب بده یا نیاد چی؟
+ برای چی نتونه؟
هیچی ولی کاش دلت برای عشقت که دیگه تو دنیا نیست تنگ نشه
کلماتی که از ساعت شب به بعد برای آدمای که دلتنگ
الان کجاست؟
دوست دارم!
دلم برات تنگ شده
طُ هم منو دوست داری،
وکلی قطرات اشک های قابل شمارش نیستند
درهیاهوی ذهن مبهوتم
کسی دانه اندوهی پاشید
ودر خیال وهم گرفته فراقش
اشکهایم
همینقد بس بود
تاجوانه کند درونم
اندوه من
قبل از من وجود داشت
من به دنیا آمدم
تا صاحب تن باشد
جهان سرشار از تنهایی است
در روایت خودش عشق است
و در باور من اندوه
چقد...
شب که از نیمه گذشت
آسمان چشمانم ابری شد
تا که با فکرت در ذهنم روانه شدی
اشک از چشمانم جاری شد
مبینا سایه وند
در خواب دیدمش...
+ بعد چه شد؟
- آرزو کردم همان اتّفاقی که برایِ اصحابِ کهف افتاد برای من هم بیفتد...
نیستی و این قهوه تلخ است
آنگونه که آن سوی میز در جای خالی ات
هرچه شکر میریزم
تغییری نمی کند،
و نمی کند،
و نمی کند!...
طُ نیستی
و این
خلاصه تمام
عاشقانه های غمگین من است...
آفتاب هر روز میرود و ماه هرشب می آید، درختانِ دیارم هر فصل میوه میدهند و بچه های همسایه قد میکشند، خودم چندین مرتبه شمع تولد فوت کرده ام، برف های قله ی کوه ها چند باری به رودخانه ها ریخته اند و کشتی های آسیایی به آمریکا رسیده اند،...
روزهای زندگی را نمیخام
وقتی تو دیگر زنده نیستی
شاید هم من مرده ام
که بعد تو انگار زندگی نیست
علی محمد ملکی
آتشی که تو با رفتنت به زندگی من زدی
هیچ فاتح ویرانگر در تاریخ
به خلق نتوانست بزند
نه اسکندر با تخت جمشید،
نه اودوآکر با رم و نه چنگیزخان مغول
با سمرقند و بخارا
جانانم تو دست نیافتنی ترین معشوق روی زمین هستی
دور از دستانم هستی
اینجا میان نوشته هایم دست کسی به تو نخواهد رسید
در میان انبوه زخم هایم ، سکوت و بغض هایم دست کسی به تو نخواهد رسید
در میان انبوه دلشکستگی هایم مدت هاست منتظرم دلت همچون من...
من اختیار نکردم پس از تو سادات دگر
به غیر غم که آن هم به اختیارم نیست
به رهگذر تو چشم انتظار خاکم و بس
که جز مزار تو چشمی در انتظارم نیست
چرا هر وقت که کنارت می نشینم بلند میشوی و میروی
مگر ندید که گل هم همنفس خار میشود....
من سال هاست هر روز میمیرم برای یک لحظه زندگی کردن باتو:)
عاشقانه های سیاسی
امشب برای ماندنِ من دست و پا بزن
امشب مرا بغل کن و هِی التماس کن
آنسوی حس و حال خودت را نشان بده
من را از این تلاشِ مضاعف خلاص کن
امشب کنارِ خلوتِ بی های و هوی ِ خود
هم بغضِ ساز و زخمه ی...