متن کوتاه
زیبا متن: مرجع متن های زیبا و جملات کوتاه
چقدر سخت است
از برای تو شعر نوشتن
وقتی خودت
شاه بیت تمام غزل هایی...
تو نیستی و باز دلتنگی
مرا خفه خواهد کرد
بدونِ تو حتی هوا هم
برای ما کلاس میگذارد.
هیچکس نیست...
اما جرقهای کوچک
کافیست
تا دوباره
صبح بیاید
میترسم از آن روز که در کوی تو ای یار
دیوانه شود، مست شود دیده ز دیدار
عاقبت پرچم عدل از دل این خاک برآید
بشکند تیشهٔ ظالم رگ تاریخ سیاه
در تیرِ نگاهت همه عالم به تلاطم افتاد
آتش زِ دلت شعلهور افکند به دل، صبرم را
در غـروب عشقت به غـم نشستم،
در طلــوع خیالت از جان گسستم!
وقتی تو حرفت را میزنی مراقب باش تا
حرفت تو را نزند!...
نیستی و همان به که تو را ندارمت...
امین غلامی (شاعر کوچک)
انتظار
پنجره ای غبارآلود
لبخندِ خُفته در آینه
درخششِ نگآه
رو به خاموشی ست.
ما درختان کهن
که سالها
همصحبت رودها بودیم،
چه زود
تسلیمِ
آبیاری قطره ای شدیم..
من בر بـہ בر آن رخ زیبایِ پریشان،
تو بے خبر از حال منِ عاشق בل خستـہ ے ویران.
حالا
می نشیند ابر
بر شانه ی باد
و می رقصد
گیسوی علفزار
در شعرم
بگو
چگونه در گوشِ تابستان
نپیچد
ترانه ی ماه
که از هر طرف
روشن می کند
تکلیف شب را
جادهها ادامه دارند،
مثل دل من،
که به دنبال تو میگردد،
اما تو نیستی...💔💔
عشقم هر قطره اشکت
مرگ تدریجی من است
بیعشق
بیتو
چون شاخهای که آرام در باد میشکند💔💔
و من
تنها ماندهام با این غم
که عشق نبودنت را
در هر نفسی حس می کنم