متن کوتاه
زیبا متن: مرجع متن های زیبا و جملات کوتاه
قــول دادی که بـیایی و بمانی پیش من
پس چه شد یار دل آزارم، دلم آزرده شد
تو چه دانی
که مرا خواهد کشت،
دست تو،
تا که بگیرد دستی...
خدا حافظ ،
ای که رفته ای !
ولی نرفته ای
از دلم برون...
از هـــمه عـــالم بُریدم پای تو ماندم فقط
پس تو هم با من بمان و دل بِبُر از عالمی
سفر حال مرا بِه میکند؛ وقتی
شدم جانخسته از دنیای شهرِ غم
گاه
در ساقهی شکستهی بال و پر نگاه یک قفس
فوجی از پرواز موج میزند...
گاه
در پس پنجرهی بستهی بغض یک سکوت
حنجرهای از آواز
نغمهسراست...
گرچه می دانم نمی آیی ولی چشم انتظار
در خیالت گاه گاهی پادشاهی می کنم
جوری دلتنگ توام که خدا میداند.
خدا که هیچ کل جهان میدانند.
هر شب
در سردی نگاه لحظه ها
و دلمردگی ثانیه ها
دلم
به چله می نشیند
نبودنت را
دو دست گرمت تـو دستای من تـو آسمونا ستاره ی من!
من سنگ صبور غمهاتم من دل ناگرون چشمهاتم!
پنهان شده در سینه ی من درد عجیبی.
جز چشم سیاه تو مرا نیز نباشد طبیبی.
دلم منـزلگهِ غم گشـته است و خانه ی غربت
که هرشب می شودمهمان آن دلشورگی هایم
نیستی
و من باز هم جرعه جرعه می نوشم
در لحظه های تنهایی ام
فنجان تلخ انتظارت را
یادم نیست شبی یاد ز چشمت نکنم.
یاد چشم تو و چشمان خودم تر نکنم.
تنها بودن سخت نیست،
تنها ماندن سخت نیست،
اما
تنها شدن سخت است...!