پنجشنبه , ۹ فروردین ۱۴۰۳
امیدوارم بدونی ک هیچ وقت از ذهنم نرفتی-!...
به قدر جمعه ی یک پادگان سرباز دلتنگم...
به اونایی ک مارو به یه سیخ کوبیده فروختن بگید ما رستوران زدیم:)...
نذر کرده امزمستان باشدتو باشىبرف بباردومنچاى ِتازه بیاورم......
در انتظار بهار باششکوفه اى ،مرا به تو خواهد رساند......
دوست داشتنت کارساده ای نیستوا گذارش کن به منروسفیدت خواهم کرد...
تو می تابی در جانمو عشق رخنه میکند درتمام وجودم ؛و مالا مال پر می شوماز تو ......
بنی آدم ابزار یکدیگرند!...
روال نی حالش ولی میخنده قوی...
اگه کسی هست که بودن باهاش حس بدی بهت میدهو کنارش حس ناکافی بودن داریبیخیالش شو...
ولی حقِ هیچکدوممون نبود تو اوج جوونی دلمون پیر بشه...
میل به دوست داشته شدن آخرین توهم است،رهایش کن و آزاد باش._مارگارت آتوود...
از زلزله و عشق خبر کس ندهدآن لحظه خبر شوی که ویران شده ای...
آدمی که دستاش خالیه همیشه از دلش مایه میذاره ......
مگذار که غصه در میانت گیرد...
دل من کجا پذیرد عوض تو دیگری رادگری به تو نماند، تو به دیگری نمانی...
تو را به جان من بیا...
چو عاشق می شدم گفتم که بُردم گوهرِ مقصود ندانستم که این دریا چه موجِ خون فشان دارد...
در تولد ها شادی ها شمع بگیرانیمچرا بمیرانیم؟!زیبایی جشن ها به روشنی ست...
آری،همه باخت بودسرتاسر عمردستی که به گیسوی تو بُردم ،بُردم!...
پول روی همه ی حروم زادگی ها را می پوشونه...
جهان بر پا نمی مانَدمگر با سر خمیده ی ماروی شانه ی آن که عاشقش هستیم...
شاید تو را بپرسندعشق چگونه مُرد؟!بگو: در روزگاری اندوهناک آمد......
همه ی دنیای من فقط تویی ❤️...
این گذشته این فعل( بود )چقدر تلخ است...
عشق جانست عشق تو جان تر...
زخمی که مرا زدی تورا خواهد کشت...!...
اولین برف …هجوم نیمی از کلاس به سمت پنجره...
از طبیعت بسیار می آموزم. هرچه باشد، هزاران نفر چون من را بزرگ کرده و به خاک سپرده....
لباسِ سفیدِ زمستان را بهار گلدوزی می کند....
سیزده بدروقتی زیباست کهدست هایمان به هم گره بخورندنه سبزه ها...
قلم پاچه خوار، نوکش همیشه چرب است...
با دیدن قبض آب، برق از سرش پرید....
مرغ پخته را خام می کند، روباه حیله گر...
فرجام هر چراغی و شمعی ست خامشیعشق است و بزم عشق که جاوید روشن است...
در این شبی که روزنه ها تیرگی گرفت ما را هنوز دیده ی امید روشن است...
بهار آمد و تو رفته ایای کاشای کاش بهار رفته بودو تو می آمدی...
شبان آهسته می گریم که شاید کم شود دردم تحمل می رود اما شب غم سر نمی آید...
مادرمنخستین کشور من بودنخستین مکانی که در آن زیستم....
ماهی در ،دریا آرام می گیردگل ها در دشتهای وسیع و پربارانو من در کنار تو...
«به من اخم نکن، جاش رو تنم می مونه.»...
اگه رفتنی هستی جای پاتو تو قلبم محکم نکن!...
مَن از آنی که تو ازمن ساختی ویران تَرم ....
و تو؛همانی که بودنت خاطرم است؛...
یه فاکتور بگیری میبینی همه الکین . . :)...
بودی برام یه فرشته نجات؛الی...
تمام تمام برای هم هستیم نصفه نیمه در کنار نیست...
جبران نمی شوی حتی به گریه های عمیق؛...
چشام میدیدن اما دلم نمیخواست باورکنه؛...
ولی خب من زورم به این همه دلتنگی نمیرسه..)...