متن اشک
زیبا متن: مرجع متن های زیبا و جملات اشک
چشمانم را به آسمان دوختم،گویی آسمان هم آرام و قرار ندارد.
،دلش میخواهد ببارد اما غرورش اجازه نمی دهد.
همانند من
این روز ها هرچیزی هرچند کوچک مرا یاد تو. می اندازد تمام حرفهایم را برایت میزنم عکس العمل های همیشگی ات جلوی چشمانم نقش میبندد
بالاخره غرور اسمان هم...
\طُ\را،
براے تمامِ روزهاے بدونِ دلتنگے
شبهاے بدونِ بغض ڪہ در همین نزدیکیست، میخاهم.
\طُ\را،
براے عآشقانہ هاے بی هنگام
براے یڪ حال ِ غیرقابلِ وصف
براے قهقهہ هاے از ته دل
براے قدم زدن در یڪ فصلِ پائیزے
و...
\طُ\را
براے جبرانِ تمامِ اشک هاے سَرازیر شده ام میخآهم⚇✔️
پدرم،،،
شاعر نیست...
رنج هایش را اما
می گِریَد،
می موید
با خودش زمزمه هم گاهی دارد
از زمان هائی خوب
پدرم،،،
شاعر نیست!
ولی از وزن \جدائی ها\ آگاه است
صاحب دفتر و دیوانی از\
\اشک\ است
پدرم می داند، می داند؛
(درد)هم قافیه ی (مرد)ست
سعید فلاحی(زانا کوردستانی)
باران که بارید فهمیدم,
میتوان چه آسان اشک ریخت,
و کسی را ندید
و تنها مات و مبهوت بی تمرکز از هر قدم زدن
به صدای باران گوش داد
و آهسته دسته ی چتر را ,
از تنهایی بویید.
خودم را بی تو دلخوش
می کنم جانا به هر نُوعی
گَهی با اشکِ جان فرسا
گهی لبخند مصنوعی .
- هوشنگ ابتهاج
باز هوای ابری تو تیره کرده آسمان خیالم را.چه لذتی داشت آبتنی در چشمان غزل گوی تو.شاید تو دلیل سردرد های ناهنگام من بودی،شاید هم من ساده دلی بودم که بی قایق دل به دریا زدم.گاهی دوست داشتن ها بهایی به قیمت جان دارد و گاه تبعید زجر آور دارد.فصل...
این روزها
لگدمال شده اند
زیر پای اشک،
گونه هایم
مرهم بوسه هایت را می طلبد.
سعید فلاحی (زانا کوردستانی)
نمکین می بود خنده هایت اگر اشک هایت را کمی شیرین تر کنی
نفس ها می گذرد از ترفند گرد و خاک نرفته در چشم ،برای شستن تمام دغدغه های دلت
و تو چه می دانی که خوزستان چشم هایت به رغبت مالچ نمی خواهند
و چه فایده اگر مالچ...
نمی دانم این فاصلۂ اندوهگین بغضت را خنده کرد ؟ یا خنده ات را بغض ؟ اما من مدتهاست گلویم را به تیغ بغض سپرده ام و خاطراتت را با سیل اشک هایم غسل می دهم ..!
این من بدون تو هیچ است و این هیچ را انقدر فریاد می...
با من اشک بریز که من از هر پاییزی بارانی ترم ...
که تو خزانی...
و من اولین برگ رقصان...
من از پاییز تنها تو را فهمیدم ...
تو از باران بگو ...
من قطره می شوم ...
در نگاهت غرق ...
تو از برگ بگو ...
می ریزم من...