متن بهزاد غدیری
زیبا متن: مرجع متن های زیبا و جملات بهزاد غدیری
غم دل را نه شب تار فرو می ریزد
نه پشیمانی هر بار فرو می ریزد
بندبند دلم از حس قشنگی پر شد
که هر آن پرده ز اسرار فرو می ریزد
بغض غمگین نگاهم چه غریبانه و تلخ
در همان لحظه ی اقرار فرو می ریزد
هرچه دیوار...
هر روز تو بر عشق بزن لبخندی
بر هر غم و اندوه بزن لبخندی
با عشق بلند شو به پا خیز هر روز
ای آنکه مثال گل ، به ما میخندی
«بهزاد غدیری»
از شعر و سرود و مهربانی بنویس
دلتنگ توام هر آنچه دانی بنویس
آلوده شده هوا نفس کم دارم
ای دوست به رنگ آسمانی بنویس
«بهزاد غدیری»
من چقدر خاطره ی نداشته دارم از تو ،
چقدر قرار های نگذاشته ،
کافه های نرفته ، نیمکت های ننشسته ،
چقدر دوستت دارم های نگفته ،
حرف کمی نیست وفاداری به دست هایی که تابحال لمس نکرده ای...
«بهزاد غدیری»
و شعر من تفسیری بود از چشم های او
آنگاه که باران ، لبریزِ احساسمان کرده بود
«بهزاد غدیری»
من یک آدم ساده و آرومم
که احساسات و عشق از دست رفته اش را در پسِ عمیق ترین لبخندش پنهان میکند...
بهزاد غدیری