شعر عاشقانه
زیبا متن: مرجع متن های زیبا و جملات شعر عاشقانه
دل را به هوای عشق تو دادم/
در هر نفسی به یادت ٱفتادم/
این جان که فدای تو شده یار/
تا مرز جنون بدان که دل شادم/
....فیروزه سمیعی
تیر باران نگاتم و می سوزم در آذرِ ماه آغوشت
من سربدارِ لبانِ تبدارم، مهربانویِ آبانی
.....فیروزه سمیعی
گلی دیدم به رنگ آذر و خون
به بوی تلخِ درد و مثلِ مجنون
جهان با رقصِ پاییزانه ات مست
و من ماندم در این اندوهِ محزون
فیروزه سمیعی
فراموشت نخواهم کرد چه یک لحظه چه صد سال
تو را هر روز می بینم در اوج نقشه یک فال
نشسته با لبانِ سرخِ عنابی شرابی مویِ قشقایی
دو دستت غرقِ انگور و دهانت مستِ شیدایی
به لب خندان و اشکِ گونه ات از چشم غلتان و
به رقص و...
در را که می بستی
شمع
در آخرین لرزشش
به تاریکی
می پیوست
زندگی
در گوشه ی اتاق
چمدانی را
بی صدا
باز می کرد...
و من
میان بغض و رفتنت
با زمان
چانه می زدم
برای لحظه ای بیشتر...
.....فیروزه سمیعی
«عشق بی معامله»
ترازو نیست که بسنجد
دفتر حسابی نیست که تراز کند—
این عشق آزاد نفس می کشد
رها از بند مبادله
نه طلایی نه وعده ای
نه بدهی در آسمان حک شده
فقط ضرب آهنگ آرامی
که دو قلب می نوازند
به زبانی کهن تر از زمان
نه...
فقط تو مال منی و منم کنار تو هستم
چه حس و حال قشنگی که در بهار تو هستم
همیشه عاشق و مجنون، تویی نشانه ی از عشق
تو از دیار شکوفتن ، من از تبار تو هستم
سجاد یعقوب پور
پاهایت
در گام های سرخ
آتش بر تن زمین می زنند
رد کفش هایت
خون را به گل ها برمی گرداند
گلسرخ ها
زیر قدم هایت خم می شوند
پرپر
مثل آغوشی بی پایان
که در شعله های تو
جان می دهد
خودت می دانی
هر گام
یک قصه ی...
در کوچه ای خیس از نم بارانی
تنهایم و خسته ، غرق در حیرانی
هر قطره ی باران ز غمت می گوید
دلتنگِ تو ای عشقِ شدم ، پنهانی
....
.....فیروزه سمیعی
آهای عاشقِ تنها، قلبت هنوز گرم است؟ یا زیر این بارانِ سرد، یخ زده و کم رنگ است؟
درختی که کاشتی، سبز است هنوز؟ یا با برگ های زرد، در خواب خسته فرو رفته؟
آهای دل سوخته، عشقت هنوز جوان است؟ یا زیر غبار خاطرات، کم رنگ و پریشان است؟...
نمی داند که عشق او رگی با جان من دارد...
انوری
یادِ تو
مصلحتِ خویش
ببُرد از یادم...
به چشمانت قسم دنیا منی تو/
به جانم بسته ای، رویا منی تو/
تو باشی زندگی رنگینترینه/
تمام لحظه های زیبا منی تو...
...
...فیروزه سمیعی
تویی آن نرگس زیبا ، مثال ماه میمانی
قشنگی..زندگی بخشی، سرود عشق میخوانی
منم آن مرد خوشبختی که در قلب تو جا دارم
بزرگی با گذشتی تو ، رسوم عشق میدانی
سجاد یعقوب پور
خودم را کنار می گذارم
نزدیک تمام شدن
تا هردو بزنیم
زیر یک چیزی
من... گریه
...
و تو،من...
....
....فیروزه سمیعی
☘️عشق
لحظه ای کوتاه
که تلخ و شیرین می شود
در لبانت
و
حرف هایت
آسان ترین دروغ
در چشم های پر از راز...
...🍂
...فیروزه سمیعی
حالا دیگر تو نیستی
اما من
با خیال حضورت
جرعه جرعه می نوشم
از تلخی و شیرینی
این عشق که نمی میرد...
...
...فیروزه سمیعی
حالا دیگر تو نیستی
اما من
با خیال حضورت
جرعه جرعه می نوشم
از تلخی و شیرینی
این عشق که نمی میرد
عشق
لحظه ای کوتاه
که تلخ و شیرین می شود
در لبانت
و
حرف هایت
آسان ترین دروغ
در چشم های پر از راز....
....
...🍃☘️فیروزه سمیعی
🍃☘️گیسو به نسیم قصه ی عشق نوشت
تلخ و شیرینِ دل به لب ها سرشت
حرفی ز شراب و راز در گوش شب
این باده به جان آتشی خوش بنوشت☘️
...
...فیروزه سمیعی