سه شنبه , ۱۳ آذر ۱۴۰۳
گوش کن اکنون صدایی را که نیستحرف های آشنایی را که نیسترازهایی را که میگفتم به باداعتمادِ نابجایی را که نیستگوش کن در اخرین دیدار هارفتن و اندوهِ پایی راکه نیستمن تمنّا میکنم پاییز راروزگار باوفایی را که نیستچشمهایم غرق احساسی عجیباین مه آلوداشکهایی را که نیستگوش کن لب های خاموش مرادردِ اندوه ِ رهایی را که نیستبا غمی هرساله عاشق تر شدنابتدا و انتهایی را که نیست .........