متن دوری
زیبا متن: مرجع متن های زیبا و جملات دوری
تو رفتی گلشن دل چون خزان شد
به سینه دوریت درد نهان شد
هوای با تو بودن کرده ام باز
کجایی غصه با من همزبان شد
بادصبا
این دل، به هوایِ تو غزل می خواند
از دوریِ تو ابر، شده می بارد
ای سروِ خرامانِ من ای عشقِ نهان
با من تو بمان، دلم تو را می خواهد
بادصبا
ز دوری تو دارم آه و حسرت
به همراه دلم صد درد و محنت
کجایی؟ بی وفا یارِ دل آزار
شدم محکومِ تنهایی و غربت
بادصبا
نامه عاشقانه عزیز به زیبایی یک شهر ♡
■فرشته جانم ،ماه من
انار سرخ و خوش رنگ من ، پرتقال زرد و خوش طعمم
عطرت از شهر بیرون نمیرود
و امروز تنها چند کلمه در راستای تو نوشته ام :دلم تنگ توست
پرتقال من بعد تو دیگر عاشق نشدم
کوچه...
جانا دگر از حسرت دیدار چه گویم
ترسم بمیرم و نبینم
امشب روی تورا
به ماه بنگر ،به ماه
عزیزحسینی♡
دوری زتو درد است ولی شیرین است
آنقدر که تاثیر نگاهت خوب است
هربار که می بینمت ازدور نفس می گیرم
من باتو همه حال وهوایم خوب است
آخر ای دوست نخواهی پرسید
که دل از دوری رویت چه کشید
سوخت در آتش و خاکستر شد
وعده های تو به دادش نرسید
داغ ماتم شد و بر سینه نشست
اشک حسرت شد و بر خاک چکید
آن همه عهد فراموشت شد
چشم من روشن روی تو سپید
جان...
دلتنگی من صدا ندارد اصلا..
راهی است که انتها ندارد اصلا ..
گفتی غم تازه ای برایم داری
این خانه پر است جای ندارد اصلا
تروریست ها هم،،،
از کشتن دست برداشتند.
تو-اما؛
با دوریت
داری می کشی ام!!
زانا کوردستانی
کوچه غمگین، کوچه خلوت، کوچه تنها؛ شب بخیر!
دوری اما با تو هستم در همین جا، شب بخیر!
آخر هر بغض با لبخند می بوسم تو را
ماه من! زیباست شاید صبح فردا؛ شب بخیر!
◽شاعر: سیامک عشقعلی
اگر چشمانت به دریایی از خون تبدیل شد ؛
هیچ نگرانِ دیدارِ یار مباش ...!
من هم اینجا برای وصالت ،
سال ها خون دل خورده ام !...
محبوب من!
این روزها تنها دغدغهٔ من، دوری توست!
اما این را بدان، که یادت همیشه با من است؛ و این دوری هرگز باعث نمی شود، فراموشت کنم!
زیرا که خودت خوب میدانی، که تپش های قلبم برای توست!
یادت در لحظه لحظهٔ نفس کشیدنم تازه و عشقت مثل خون...
به امید آمدنت
نفس می کشیم
دور ازتو
ویترین این سال
چهار فصلش دلتنگی ست
صیدنظرلطفے(صابر)
دوری
هرچند در من نشسته ای
و جای من شعر می گویی
من اما !
تمام فاصله ها را
می شناسمت وجب به وجب تا دور
با سال های بر باد رفته ی عمرم
خو گرفته ام در کف دستانت
و سروده ام شعر
با لحن ساده ی انگشتانت
مرا...
راحت می توانم فراموشت کنم
اما نیاز هم دارم که
چیزی بزرگ تر از دنیا داشته باشم
تا بتوانم درد دوری تو را در آن جای بدهم
شعر: تنها محمد
برگردان: زانا کوردستانی
این دل، به هوایِ تو غزل می خواند
از دوریِ تو ابر، شده می بارد
ای سروِ خرامانِ من ای عشقِ نهان
با من تو بمان، دلم تو را می خواهد
-بادصبا