متن زخم
زیبا متن: مرجع متن های زیبا و جملات زخم
بیا
کنار پنجره ،
به زخم قاصدک،
نمک بپاش .
حجت اله حبیبی
در دهانم باز، در گوشم قفس
زخم هایِ جانِ من؛ سود از هوس
(باز: پرنده ی شکاری. سود: نتیجه)
شیما رحمانی
آنکس که در این قمار عشق باخت منم
از آتش عشق سوخت و شعر بافت منم
از روز ازل زخم خورده از عشق تو دل
سیب از تو گرفت پرچم عشق ساخت منم
خوش بین
در شب هایی که ده سال طول کشیده بودند
در غروب تاریک و درخشش ستارگان
من راه می رفتم با غم و انتظار
دلم پر از پرسش ها بود، بی جواب
از پیراهنمان فراتر می رفتم
با هر قدم یک خاطره جدید، خنده ای دلنگر
احساس سرزندگی و تغییر در...
زخم را نمی بیند..
خوشا آن کس که کورست و نمی بیند
خوشا آن کس که دردی دارد و هرگز نمی شیند
خوشا آن کس که مادرزاد کر بود و
در این عالم سخن هایی نمی چیند
ندانستم که ذات آدمی جز ذات بد نیست
نمک می پاشد و زخم...
ببار باران بر بغضِ پرنده ی بی پرِ پرواز
ببار باران ، در سوگِ قفس
دلبسته یِ یک آواز
ببار بر تنِ زخمِ درختانِ
رها در ریشه هایِ باد
ببار باران ، بر رویِ گام هایِ
کوچه هایِ خالی از شادی
ببار باران رها کن کوچه هایی را
که جای...
نمیدونم از کجا شروع کنم برات بگم
از شکست هام؟
زخم هام؟
تنهایی هام؟
اشک هام؟
انقدر زیادن که نمیدونم از کجا شروع کنم
میخوام تمومش کنم
تا اون زخم ها تیکه پاره ام نکردن
تنهایی ها دیوانه ام نکردن
شکست ها ضعیفم نکردن
اشک ها غرقم نکردن.....
صدف مسعودی
من زخم می خورم
زخم می نوشم
زخم می شنوم
زخم می بینم
....زخم می شوم
در زخمه ی قلبی که خنجر می شود
...خون بالا می آورم
بالا...بالا ...بالا...بالاتر
از درد هم بالاتر
...این ارثیه ی قدیمی خنجر است در من
در گُرده ای که گِردِ زمین گُرداله انداخته...
در انزوای خویش
و در نهایت دلتنگی
پناه می برم به باران عشق
که تنها مرهم زخم کهنه ام
همین اشک هایی است
که به امید آمدنت
نهال خشکیده ی وصل را
آبیاری می کند
مجید رفیع زاد
زخم
زخم خورده ام
ازعالم وآدم
با رفتنت
تکیه که هیچ
دست بزنی
ویرانم
زیر زخم های هذیانگو
مهدی ابراهیم پورعزیزی نجوا
شعر -سپکو
T.me/ebrahimpourazizi
زخم
چه زخمی می زند گاهی
رد پای نگاهت
روی رویاهای رنگینم
در امتداد حادثه ای
که خانه کرده است
درپاشنه زخم هایی که نشمرده ام
مهدی ابراهیم پور عزیزی نجوا
شعر -سپکو
حال شعرهایم خوب نیست !
ای چشم های تو
پرستار شعرهای من
ای دست های تو
مرهم زخم این اشعار
به عیادتم بیا و با چشم هایت
شعرهای بی جان مرا
در آغوش بگیر
که ردیف و قافیه را
از یاد برده ام
مجید رفیع زاد
نبودنت
زخمی عمیق است
عاشقانه بر قلبم می فشارم
که درد زخم تو
شیرین تر از درد فراق است
مجید رفیع زاد