متن عشق از دست رفته
زیبا متن: مرجع متن های زیبا و جملات عشق از دست رفته
کاش بودی
تا با تو جان می گرفت
هر صبح
لبخندی که خسته است از نیامدنت
از روزهایی که بدون تو
به پایان می رسد
کاش بودی ...
آن دل که شکست ، دور باید انداخت
من بی تـو همـان دلم ، خـــدا میداند
با تو من سبزترین دهکده یِ چالوسَم
بی تو اما، خَزِه ای در کفِ اقیانوسَم
کامِ این دل نشوی، زرد شَوَم، می پوسم
بی تــــــــو.
دلگیرترین شبها سهم من است.
عشق از چشمان تو شروع شد،
با جان دادن من پایان یافت.
شاید تا ابد هیچکس برای من تو نشود و شاید هم من برای هیچکس برای آنچه که با تو بودم ،شبیه نباشم
آن نگاری که: به جانم رخنه داشت
رفت و من را با غمش، تنها گذاشت
رفت و خندید او بر این جانِ نزار
ای دریغ از رحم بر، احوالِ زار
گفتمش رحمی کن او، خندید و رفت
گفت دل، رازِ مگو... خندید و رفت
مویه کردم، مو به مو؛ خندید و رفت
لحظه لحظه؛ کو به کو، خندید و رفت
حسّ من، میگفت: «او»... خندید و رفت
چشمِ من، در جستجو... خندید و رفت
کاش با رفتن تو.
ویران نمیشد قلبم.
ای ذوق نفس کشیدن من تو کجایی..؟
ا
اگر می ماندی،
خنده های من نمیمرد درون سینه
به تاوان کدامین گناه،
در سیه چشمان تو گم شد دلم.
سرگردانم میان خاطراتی که
لابه لای هیچ کدامشان تو نیستی.
لابه لای خاطرات هر شبم.
گم کردم سیه چشم تو را.
آمدی تا مشکلی کمتر کنی
مشکلی کمتر نشد هیچ،جالب این جاست تو خودت مشکل شدی!
کاش که تا ذوقی برایم مانده بود می آمدی...
من چه سازم در فراقت، با تمامِ لحظهها؟
پرکشید از شوق رویت، دل، زِ بامِ لحظهها!